فلسفه نزول آفات و بلاها چیست؟
فلسفه نزول آفات و بلاها چیست؟

هنگام وقوع حوادثی از قبیل زلزله و سیل، عده ای از مردم سؤالاتی از خود می پرسند.به رلستی فلسفه نزول این آفات و بلاها چیست؟ آیا فقط عده ای گناهکارند و باید مجازات شوند و عده ای دیگر بی گناهند؟

به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من بلایای طبیعی، به مجموعه‌ای از حوادث زیانبار گفته می‌شود، که منشاء انسانی ندارند. این حوادث معمولاً غیرقابل پیش‌بینی بوده یا حداقل از مدتهای طولانی قبل نمی‌توان وقوع آنها را پیش‌بینی نمود.بلایای طبیعی دارای انواع گوناگونی است. زلزله، سیل، طوفان، گردباد، سونامی، تگرگ، بهمن، رعد و برق، تغییرات شدید درجه حرارت، خشکسالی و آتشفشان نمونه‌هایی از بلایای طبیعی هستند.
هنگام وقوع این حوادثی عده ای از مردم سؤالاتی از  فلسفه این بلاها می پرسند دفتر آیت الله مکارم شیرازی به این سوال پاسخ دادند .
سوال«چرا گاه و بیگاه زمین لرزه ها و سیلها و بیماریهای واگیر و مانند اینها خرمن هستی عده ای را می سوزاند؟ چرا این حوادث در بعضی از نقاط روی می دهد و بعضی دیگر سالم می مانند؟ فلسفه نزول این آفات و بلاها چیست؟ آیا فقط عده ای گناهکارند و باید مجازات شوند و عده ای دیگر بی گناهند؟»
پاسخ اجمالی
اولا: بسیاری از امور که ما آنها را بلا می پنداریم بخاطر آن است که سود و ضرر خود را معیار آن دانسته ایم؛ درحالیکه در مجموع نعمت و رحمت است. مانند؛ باران شدیدی که به خانه یا مزرعه ای آسیب می زند. از دید صاحب خانه و مزرعه بلاست ولی این باران باعث وفور آب قنات ها و نهرها می شود و رحمت است. فلسفه بروز بلاها، درک وجود نعمت هاست که باعث می شود قدر آنها را بهتر بدانیم؛ لذا نتیجه آن خیر است. و یکى از عوامل نزول بلا، شیوع برخى از گناهان بزرگ در میان مردم است.
پاسخ تفصیلی:
اساساً تا آن جا که ما اطّلاع داریم و کتبى که از دانشمندان گذشته به ما رسیده گواهى مى دهد، این گونه سؤالات همیشه در میان عدّه اى از افراد بشر بوده است – بخصوص هنگام وقوع حوادث ناگوار، بیشتر به این فکر فرو مى رفتند – حتّى تاریخ عقاید و ادیان نشان مى دهد که راه نیافتن به پاسخ واقعى همین گونه سؤالات احیاناً سبب توجّه بعضى به عقیده «مادّیگرى» و «الحاد» و روى گردانیدن از اصل «توحید و خداشناسى» شده است؛ زیرا در اثر مطالعه سطحى و قضاوت عجولانه هنگام بروز این قبیل حوادث، آنها را در قیافه هولناک و تنفّرآمیزى مى بینند و گاهى از آنها به خشم طبیعت و یا قهر آن! تعبیر مى کنند، در صورتى که اگر قیافه واقعى آنها را با عینک عقل و اندیشه نگاه کنیم، نتیجه دیگرى به دست مى آید.
توضیح این که: قضاوت ما درباره سود و زیان هرچیزى همواره نسبى است، آنچه سود خود ماست خوب و مفید و آنچه بر زیان ماست بد و مضر مى دانیم و هرگز حساب نمى کنیم که فلان حادثه که در سرنوشت ما اثر بدى گذاشته در اجتماع و آینده چه آثارى به بار خواهد آورد، زیرا یک مادّه شیمیایى ممکن است براى ما سمّى مهلک محسوب شود، در صورتى که ممکن است براى دیگرى دارویى حیاتبخش باشد و بالعکس….
ولى آیا تنها سود و زیان ما مى تواند ملاک خوب و بد بودن یک موجود، یا یک حادثه باشد و یا این که براى قضاوت کلّى و نهایى باید مجموعه تأثیرات این حادثه را در تمام موارد در نظر بگیریم و روى هم رفته مورد نظر و مطالعه قرار دهیم؟
براى روشن شدن این حقیقت به مثال ساده زیر توجّه کنید:
هنگامى که باران شدیدى مى بارد، قهراً سود و زیانى به بار مى آورد؛ قضاوت مردم درباره آن مختلف است کسانى که در اثر جارى شدن سیل خانه یا مزرعه شان آسیب دیده، ناله کنان مى گویند: نمى دانم چرا این بلاى ناگهانى متوجّه من شد!
و دیگران که از بى آبى باغ و کشتشان رنج مى برند و این باران باعث وفور آب قنات یا نهرشان شده است، مى گویند: به به! چه نعمت بزرگى بود، خدا لطف خود را شامل حال ما کرده است!
ولى اگر مجموعه تأثیرات این باران را در نظر بگیرند، همگى آن را «باران رحمت» مى نامند نه قهر طبیعت.
بعلاوه برخى از بلاها نعمت بزرگى هستند که ما از حقیقت آنها غافلیم؛ مثلا، بعضى بیمارى هاست که انسان در دوران عمر خود یک مرتبه به آن مبتلا مى شود، ولى اثر آن این است که در وجود بیمار براى همیشه مصونیّتى در مقابل آن بیمارى یا بیمارى هاى مشابه آن ایجاد مى کند.
اگر به همان لحظه ابتلا نگاه کنیم، آن را بلا مى نامیم در صورتى که اگر آثار آن را براى تمام عمر در نظر بگیریم قطعاً نعمت خواهیم خواند.
یکى دیگر از فلسفه بروز بلاها، درک وجود نعمتهاست.
قابل انکار نیست که ما در یک دریا از نعمت و موهبت الهى غرق هستیم، ولى وجود بیشتر آن نعمت ها را، درک نمى کنیم؛ مگر در صورتى که موقّتاً آن نعمت از ما سلب شود. تصوّر کنید اگر بیمارى در جهان وجود نداشت چگونه مى توانستیم بفهمیم که سلامت و صحّت ما چه موهبت بزرگى است! یا اگر تاریکى شب نبود، چگونه مى توانستیم بفهمیم که امواج نور آفتاب که در روز بى دریغ بر چهره جهان پاشیده مى شود، چه نعمت گرانبهایى است! اگر گاه و بیگاه زمین – این گهواره زندگى – در زیر پاى ما مختصر لرزشى نداشت، آیا هیچ معلوم مى شد که آرامش زمین یعنى چه! و اگر گاهى خشکسالى واقع نمى شد، آیا ممکن بود بدرستى نقش اساسى باران را در زندگى خود متوجّه شویم!
بنابر این براى این که بشر به مواهب بى شمار زندگى توجّه خاصّى پیدا کند و از آنها و خداوند موهبت بخش خود قدردانى کند، گاه و بیگاه تغییر مختصرى در آنها واقع مى شود تا ما را به این حقیقت بزرگ و ارزنده واقف سازد. این تغییرات مختصر و موقّتى همان است که ما آن را «بلا» مى نامیم.

آیا به توجّه به این نکته، این «بلا» براى اجتماع انسان درس آموزنده اى نیست و آیا اگر آنها را «نعمت بزرگى» بنامیم، جاى تعجّب دارد!
امّا این که چرا این بلاها در برخى از نقاط جهان واقع مى شود… و چرا دامنگیر برخى از مردم مى گردد…؟
باید توجّه داشت که بلاها نیز منشأ طبیعى دارند، هر کجا شرایط ایجاب بکند بلا رخ مى دهد.
همان طور که در روایت ها نیز آمده است یکى از شرایط نزول بلا، شیوع برخى از گناهان بزرگ در میان مردم است؛ در دعاى کمیل چنین مى خوانیم: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُ نُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاءَ…»؛ (بار خدایا! گناهان مرا ببخش که نعمت ها را دگرگون مى کند، بارالها! آن گناهان مرا بیامرز که موجب نزول بلا مى شود!).
قرآن نیز مى فرماید: «وَ اتَّقُوا فِتْنَهً لا تُصِیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خاصَّهً»؛ (و از فتنه اى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمى رسد [بلکه همه را فراخواهد گرفت، چرا که دیگران سکوت اختیار کردند.])!(۱)، (۲)
منابع: 
(۱). سوره انفال، آیه ۲۵٫
(۲). گردآوری از کتاب: پاسخ به پرسش های مذهبی، آیات عظام مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، ناشر: مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع)، چاپ دوّم، صفحه ۶۱٫