وقتی همه به خیابان‌ها آمده بودند ،فرمان امام چگونه به گوش مردم رسید؟
وقتی همه به خیابان‌ها آمده بودند ،فرمان امام چگونه به گوش مردم رسید؟

ناطق نوری در خاطراتش می‌گوید: «وقتی پیام را نوشتند، دستشان را از روی کاغذ برداشتند و به من فرمودند: «در مدرسه باز است؟» چقدر حواس امام جمع بود، عرض کردم: «خیر، در را بستیم.» فرمود: «باز کنید.» گفتم: «آقا حکومت نظامی است.» فرمود: «می‌گویم باز کنید. مردم می‌آیند.»

به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من ، به نقل از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پس از روی کار آمدن دولت بختیار، وی دولت خود را قانونی می‌دانست در ۲۱ بهمن ماه ۱۳۵۷ با هماهنگی انجام شده، قصد راه اندازی یک کودتا برای جلوگیری از روند پیروزی انقلاب اسلامی را داشت. آن روز اعلام کردند: «از ساعت چهار بعد از ظهر هیچ‌کس حق ندارد بیرون بیاید و حکومت نظامی است.» در ادامه با گریزی به خاطرات برخی شاهد عینی وقایع آن روزها، به چگونگی خنثی کردن کودتای بختیار و پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته‌ایم.سردار یوسف فروتن درباره نحوه مطلع شدن از گلوله‌باران و حمله به محل اقامت امام در ۲۱ بهمن می‌گوید: بیستم بهمن ماه در مدرسه علوی بودم که فرد ریز‌اندامی آمد و گفت: من خبری دارم و می‌خواهم با یکی از مسئولین اینجا صحبت کنم. بلافاصله آقای محلاتی را به او معرفی کردم. وی در حضور من به آقای محلاتی گوشزد کرد: آقای خمینی اینجا نشسته و شما در تدارک دید و بازدید هستید، در حالی که در جای دیگر برای به هم ریختن این امور و قتل و کشتار برنامه‌ریزی می‌کنند. سؤال شد کی و از کجا این کار را می‌خواهند انجام دهند؟ او ادامه داد از ستاد نیروی زمینی واقع در شمال تهران (خیابان ارتش) برنامه دارند که حداقل ۸ نقطه را با توپ گلوله‌باران کنند و سپس با هواپیما‌های جنگی مرکز تجمع امام و یارانش را بکوبند. سؤال شد از کجا معلوم این خبر درست باشد؟ گفت: اگر از فردا حکومت نظامی از ساعت ۴ اعلام شد عملیات کودتا قطعی است این خبر را به امام بدهید. علامت رمز همین ساعت حکومت نظامی است.سردار فروتن در ادامه می‌گوید: وقتی به امام خبر رسید ایشان اعلامیه صادر کردند و همه مردم را به خیابان‌ها دعوت فرمودند که این یک حکم الهی بود. مردم خاطره بدی از قتل و کشتار رژیم داشتند، همه کوچه‌ها خلوت و عاری از جمعیت شده بود. در مدرسه رفاه بودیم که آقای ناطق‌نوری ساعت ۲:۳۰ دقیقه از مدرسه علوی که حضرت امام (ره) در آنجا حضور داشت زنگ زد و گفت: امام (ره) یک اعلامیه داده‌اند، بیایید بگیرید. به همراه یکی دیگر از دوستان به آنجا رفتم و اعلامیه را گرفتیم. اعلامیه چند خط بیشتر نبود؛ در آن نوشته شده بود: «هیچ کس حق ماندن در خانه را ندارد، همه باید در خیابان باشند.»

بلافاصله اعلامیه را روی پلاکارد‌های بزرگ نوشتیم و از طریق بلندگو مطلب را همه‌جا اعلام کردیم. وقتی آن را تلفنی به اطلاع شهر‌ها و کشور‌های مختلف رساندیم. در مدت بسیار کوتاهی اعلامیه در همه جا پخش شد. زمانی که حکم امام (ره) کلمه به کلمه و لحظه به لحظه خوانده می‌شد، در پوست و جان و استخوان افراد نفوذ کرده و شور و حرکت ایجاد می‌کرد. همه شهر‌ها این حکم را به عنوان حکم ولایی می‌دانستند. همه کوچه‌ها و خیابان‌ها مملو از جمعیت شد.محمدرضا اعتمادیان در خاطرات خود با اشاره به لغو فرمان حکومت نظامی به دستور امام می‌گوید: «در روز۲۱بهمن، ناگهان دولت بختیار به مدت۲۴ساعت، اعلام حکومت نظامی کرد. من در آن هنگام قصد رفتن به سمت منزل و دفتر کارم را داشتم، به همین منظور از مدرسه رفاه بیرون آمده بودم و خبر را شنیدم. از همان جا به کمیته استقبال زنگ زدم و اخبار را پرسیدم. گفتند منتظر اعلام نظر امام هستیم. حدود یک ساعت بعد گفتند که امام فرموده‌اند حکومت نظامی قانونی نبوده و باید لغو شود. در راه رفتن به محل استقرار، مردم را دیدم که به خیابان‌ها رفته و می‌‍ گفتند به دستور امام خمینی، حکومت نظامی لغو است، به خیابان‌ها بریزید.»حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی، واعظ شهیر نهضت اسلامی هم خاطرات خود از آن روز مهم را اینگونه روایت می‌کند: «..۲۱بهمن۱۳۵۷فرماندار نظامی ساعت دو بعد از ظهر در رادیو اعلام کرد که از ساعت چهار بعد از ظهر آمد و رفت در خیابان‌ها به کلی ممنوع است. وقتی این خبر را شنیدیم، مورد شور قرار گرفت.مرحوم آقای طالقانی که خیلی اهل سیاست بود، گفت: به نظر می‌آید که مهم نباشد. گفته است مردم نیایند بیرون. بعضی دیگر هم در اظهارنظر مردد بودند. من یکی از الهامات الهی در انقلاب اسلامی را این می‌دانم که امام بلافاصله دستور دادند قلم و کاغذ آوردند و اعلامیه نوشتند که دولت غیرقانونی است. فرمانداری نظامی رسمیت ندارد و اعلامیه‌اش هم بی‌ارزش است. تمام مردم از زن و مرد و بزرگ و کوچک از ساعت چهار بعد از ظهر به خیابان‌ها بریزند و نقشه خائنانه دولت را از بین ببرند.»سریعا عملیات انتقال پیام امام به گوش مردم شروع شد. طبق خاطرات محسن رفیق‌دوست: «هر کسی سوار ماشینی شد و به طرف خیابان‌ها به راه افتاد. من خودم هم با این که کمتر از مدرسه علوی خارج می‌شدم. برای اعلام این خبر بیرون رفتم و بلندگوی دستی به دست گرفتم، سوار ماشین خود در شهر جار می‌زدم که حکومت نظامی نیست…» به گفته مرحوم فلسفی: «اعلامیه امام را جوانان انقلابی و پرشور تکثیر کردند و با دوچرخه و موتورسیکلت در سراسر تهران پخش کردند و به افراد مؤثر یک نسخه دادند و به این وسیله دولت را فلج کردند…»اعتمادیان در حاشیه این وقایع می‌گوید: «در آن هنگام عده زیادی از جمله اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی و مهندس بازرگان نزد امام رفتند و گفتند که جلوی مردم را بگیرید وگرنه کشتار می‌شود و خونریزی به راه می‌افتد. آن‌ها بعد از ناامید شدن از قانع کردن امام به خدمت آیت‌الله طالقانی رفتند و ایشان را واسطه قرار دادند.آقای، ولی الله چه‌پور نیز در مورد این ماجرا، نقل کرده که ما نزد آیت‌الله طالقانی نشسته بودیم که ایشان به امام تلفن کرده و گفت که این کار رانکنید، چون مردم به خیابان‌ها رفته و به دست نظامیان کشته می‌شوند بدین ترتیب طرفداران انقلاب از بین می‌روند. امام در جواب فرمودند هیچ اتفاقی نمی‌افتد و شما نگران نباشید. بار دوم نیز ایشان به اصرار آقایان، با امام تماس گرفت و همین پاسخ را دریافت کرد.بار سوم نیز آیت‌الله طالقانی تماس گرفته و این بار تا حدودی با تهدید به امام گفت گفت ما فردا جواب این خون‌ها را چگونه خواهیم داد. امام پاسخ دادند که اگر خود آقا فرموده باشند چه می‌گویید؟ آقای چه‌پور می‌گفت که یکباره، آقای طالقانی گوشی تلفن را زمین گذاشت و با چشمانی اشک‌آلود گفت که دستور از جای دیگر است.»حجت‌الاسلام ناطق نوری هم روایت مشابهی را نقل می‌کند. براساس خاطرات او، آیت‌الله طالقانی بعد از مکالمه با امام گفت: «یا من بعد از یک عمر از سیاست چیزی نمی‌فهمم یا این سید با عالم دیگری ارتباط دارد.» ناطق نوری ادامه می‌دهد: «[آقای طالقانی]می‌خواست بگوید طبق معادلات عادی اگر لغو حکومت نظامی بشود، تهران حمام خون می‌شود. اینکه امام این طور بی‌اعتنا می‌گوید هیچ طوری نمی‌شود حتما ارتباط با یک عالم دیگری دارد…»ناطق نوری در ادامه خاطراتش می‌گوید: «وقتی پیام را نوشتند، دستشان را از روی کاغذ برداشتند و به من فرمودند: «در مدرسه باز است؟» چقدر حواس امام جمع بود، عرض کردم: «خیر، در را بستیم.» فرمود: «باز کنید.» گفتم: «آقا حکومت نظامی است.» فرمود: «می‌گویم باز کنید. مردم می‌آیند.» باور کنید این حکم ایشان که صادر شد، در همان لحظات اولیه، کل مردم تهران مطلع شدند. تا آمدیم در مدرسه را باز کنیم مدرسه پر از جمعیت شد اصلاً معادلات به هم ریخت.»طبق خاطرات محمدرضا اعتمادیان: در آن روز «همه مردم، فرمان امام را اجرا کرده و به خیابان‌ها ریخته بودند. حتی قرارگاه‌های لویزان و پادگان‌های نیروی هوایی در خیابان پیروزی یکی یکی تسلیم می‌شدند و اسلحه هایشان را تحویل می‌دادند.»حجت‌الاسلام شیخ‌حسین انصاریان که خود شاهد رشادت مردم ایران در روز ۲۱ بهمن‌ماه بود می‌گوید: «ما که برای غسل و کفن شهدا به بهشت‌زهرا رفته بودیم، مشاهده کردیم که صد‌ها جنازه آوردند. با این وجود مردم دست از مقاومت بر‌نمی‌داشتند. این رشادت‌ها ریشه در دین و اعتقاد مردم و اعتماد به رهبر انقلاب داشت و نشان آن بود که قیام نه برای نان و آب، بلکه از سر دلسوزی دین و فرهنگ و استقلال کشور است.»بدین ترتیب امام خمینی با فرمان خود و مردم با حضور میلیونی‌شان، این توطئه رژیم پهلوی و حامیان غربی‌اش را خنثی کردند. حجت‌الاسلام فلسفی در این رابطه می‌گوید: «بعد معلوم شد که اصلا صدور اطلاعیه فرمانداری نظامی، به دستور امریکا بوده است تا نظامیان با تانک‌ها، و توپ‌ها و مسلسل‌ها داخل خیابان‌ها بیایند. حتی من از بعضی افراد مطلع شنیدم که بنا بوده دو نقطه به‌طور قطع بمباران شود: یکی منزل امام در دبیرستان علوی، برای اینکه امام کشته شود، ولو هزاران نفر هم به قتل برسند و دیگر مراکز حساس قم؛ ولی امام نقشه آن‌ها را با یک اعلامیه بر هم زد.»عبدالله جاسبی نیز می‌گوید: صبح روز ۲۱ بهمن حکومت نظامی در پی انجام توطئه علیه قیام مردم، ساعت عبور و مرور مردم را چهار بعدازظهر اعلام کرد. اما مردم در پی فرمان حضرت امام که فرموده بودند: «این یک توطئه است و کسی در خانه نباید بماند»، بی‌محابا فریاد “هیهات منا الذله” را سر دادند و در خیابان‌ها به تظاهرات مشغول شدند.صبح همین روز تانک‌ها جهت استقرار در خیابان‌های شهر از پادگان خارج شدند. کلاهدوز در دل به آن‌ها می‌خندید، او می‌دانست که این غول‌های آهنی از یک چوب‌دستی کمتر شده. بعضی از افرادی که هدایت تانک‌ها را به عهده داشتند از نیرو‌های کلاهدوز بودند و او به آن‌ها گفته بود مبادا دست از پا خطا کنید و به مردم آسیبی برسانید. کلاهدوز در شب ۲۱ بهمن نه تنها تانک‌ها را از کار انداخته بود بلکه بسیاری از ادوات جنگی را هم دستکاری کرده بود و با این عمل جسورانه خود در حقیقت بخشی از دستگاه نظامی رژیم پهلوی را خلع سلاح کرده بود.