به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من، شهید مطهری در شرایطی که جو حاکم بر جامعه گونه ای بود که بی حجابی ترویج می شد و از طرفی زنها برای حضور در جامعه حجاب را مانع می دانستند کتاب حجاب را منتشر کرد.
سخنرانی مطهری نور مسجد را میبرد!
در مورد «کتاب مسئله حجاب» که مجموعه سخنرانیهای استاد شهید مرتضی مطهری برای انجمن اسلامی پزشکان بوده است مطالب زیادی گفته و نوشته شده که بیشتر شرح و بسط موضوع و محور کتاب یعنی همان پوشش و حجاب بوده است.
کتابی در نقد کتاب حجاب و پاسخ استاد
اما حدود ده سال پس از شهادت استاد انتشارات صدا کتاب دیگری را منتشر کرد که حاوی حاشیههایی بر کتاب مسئله حجاب بود و پاسخهایی که به آنها داده شده بود نام کتاب اخیر «پاسخهای استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب» انتخاب شد، اما اهمیت کتاب دوم از آن جهت بود که نشاندهنده حواشی و واکنشهای قشر خاصی از مذهبیون جامعه و بیانگر فضایی که کتاب اوّل یعنی «مسئله حجاب» در آن شکل گرفته است.
متن حاضر اشاراتی به این دو کتاب دارد
پراکندگی و عدم تمرکز اشارات متن نیز ناشی از پراکندگی نقدها یا به قول استاد «بهانهها»یی است که طرح شده است.
انتشار کتاب مسئله حجاب در میان و قشر متجدد و سنتی بازتاب داشت.
تأثیر زیادی روی قشر متجدد گذاشت بهطوری که تعداد قابل توجهی از بانوان به اصطلاح متجدد که خیال میکردند پوشش اسلامی با تحصیل و پیشرفت قابل جمع نیست و از سوی دیگر در وجدان خود، به خاطر بیحجابی ناراحت بودند، به حجاب اسلامی رو آوردند و آثار این کتاب در جامعه، خصوصاً دانشگاهها به سرعت ظاهر شد.
این کتاب در میان برخی افراد سنتی هم بازتاب داشت
برخی از آنها معتقد بودند که این کتاب چون حجاب را منحصر به چادر ندانسته است؛ بنابراین موجب بیحجابی خواهد شد.
میگفتند حرفهای استاد مطهری همه درست و مطابق با فقه اسلامی است ولی نباید گفته شود که وجه و کفیّن مستثنی است و حجاب به شکل غیر چادر نیز ممکن است، زیرا موجب سوءاستفاده خواهد شد. ولی استاد مطهری معتقد بودند که باید اسلام را آنطور که هست به مردم معرفی کنیم، نه چیزی به آن اضافه کنیم و نه چیزی از آن کم کنیم، به تعبیر دیگر اسلام را بدون آرایش و پیرایش عرضه کنیم، آنگاه فطرت حقیقتجوی انسانها به سوی آن جذب خواهد شد.
گاهی شنیده میشد که بدگوییهایی میکردند
آقای ناطقنوری تعریف میکردند که وقتی استاد مطهری در یکی از مساجد منبر میرفت، فردی اعتراض کرده بود که چرا ایشان را به این مسجد دعوت کردهاید، زیرا نور این مسجد میرود، چون ایشان کتاب مسئله حجاب را نوشته است.
همچنین یکی از افرادی که حدود ده سال شاگرد استاد بود ولی بعد تغییر فکر پیدا کرد و فرد باسوادی هم بود، در حواشی نسخهای از این کتاب، نقدهای خود را یادداشت کرده و برای استاد فرستاده بود، استاد نیز در همین کتاب همه نقدهای او را جواب دادند که بعد از شهادت ایشان آن نقد و پاسخها به صورت کتاب «پاسخهای استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب» منتشر شد.
در پاسخهای استاد، نکتههای بسیار مهمی ذکر شده است که برخی از آنها مبین روش فقهی استاد مطهری است.
در خانواده ما همه بانوان برای پوشش اسلامی از چادر استفاده میکنند. حتی نوههای دختر استاد همه از چادر استفاده میکنند.
این کتاب در فضایی منتشر شد که از طرفی سیاست رژیم شاه مبتنی بر ترویج فحشاء و بیبند و باری و اسلامزدایی از ایران بود، چنانکه بر ناسیونالیسم ایرانی نیز تکیه میکردند، و از طرف دیگر کمونیستها و مجاهدین خلق بر بیپایگی حجاب و بر اختلاط مرد و زن و دختر و پسر تأکید داشتند.
رژیم شاه تبلیغ میکرد که تحصیل با تدیّن قابل جمع نیست خصوصاً برای بانوان، ولی این کتاب راهی را با برهان و استدلال پیش پای بانوان قرار داد که این دو را قابل جمع معرفی میکرد و از سوی دیگر میگفت حتی اگر ملاک، ناسیونالیسم ایرانی و ایران باستان باشد، در ایران باستان نسبت به اسلام حجاب سختتری برای بانوان قرار داده بودند.
دکتر علی مطهری
کتاب که درآمد یک نسخهاش را دست گرفته بودند و رفته بودند پیش آقا که این شاگردتان نصف تهران را با این کتابش بیحجاب کرد آقا هم در جوابشان فقط یک جمله گفته بود، همان جمله خودشان با یک تفاوت کوچک، به جای بیحجاب گفته بود باحجاب.
شما فریب خوردهاید
ذیل عنوان «چهره و دو دست (وجه و کفیّن)» نوشته بود: «… [ما] طرفدار فلسفه دیگری هستیم و آن فلسفه این است که لزومی ندارد زن الزاماً به درون خانه رانده شود و پردهنشین باشد بلکه صرفاً باید … هر نوع لذت جنسی اختصاص داشته باشد به محیط خانواده و کانون اجتماع باید پاک و منزّه باشد… بنابراین زن میتواند هر نوع کار از کارهای اجتماعی را عهدهدار شود.»
برایش نوشته بودند، برای هر پاراگراف که ممکن بود چیزی در موردش نوشت؛ تعلیقه نوشته بودند. مثل تعلیقههایی که طلبهها برای کتاب استادشان مینویسند. اتفاقاً این یکی هم برای استادش نوشته بود: «رعایت این فلسفه، وقتی امکان دارد که زن محصور در خانه باشد و الّا هر چه پای زن به اجتماع بیشتر باز شود؛ زمینه برای تمتّعات عمومی و زنا فراهمتر میگردد… هیچگاه طبقه عفیف و متدین مردم به حجاب ایراد نمیگیرند؛ همیشه ایرادگیریها از ناحیه مردم نانجیب یا فریبخوردههای آنان است. دکتر.. در مطبش یک مینیژوپپوش درجه یک را بهعنوان سکرتر استخدام میکند و در جلسات آقای مطهری شرکت میکند و منافقانه اظهار میکند که به اسلام پایبند است و آقای مطهری هم فریب او و امثال او را میخورد.»
استاد هم تعلیقه شاگرد را بیجواب نگذاشته بود:
«در پایین صفحه نوشتهاید دکتر… (که شما را معالجه کرده است) مافوق است. آری این است پاداش کسی که بیش از ده سال، صمیمانه به فکر و روح شما خدمت کرده است و آن است پاداش کسی دیگر که به تن شما (و ظاهراً بدون ویزیت) خدمت کرده است. شما چگونه به شخص به صرف اینکه یک گناه مرتکب شده و زنی مینیژوپپوش استخدام کرده، تهمت نفاق میزنید و چه مجوزی دارید؟!
این نسبتها حرام است و موجب فسق. آنچه من در این حواشی میبینم؛ آنقدر خالی از موازین اخلاقی است که گاهی تردید میکنم، جواب بگویم.»
اینها را شما به دین اضافه کردهاید؟
از «تاریخ تمدّن» ویل دورانت و «نگاهی به تاریح جهان» جواهر لعل نهرو نقل کرده بود که گفته بودند اصلاً حجاب بهخاطر تأثیرپذیری اعراب از ایرانیها و دیگر اقوام وارد اسلام شده است.
«سخن درستی نیست. فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اکرم وجود داشت؛ شدیدتر شد؛ نه اینکه اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است.»
به همین مقدار بسنده کرده چند جای دیگر هم بین حکم و توصیه اخلاقی، تمایزاتی قایل شده بود. اما… «آنچه مؤلف بهعنوان توصیههای اخلاقی ذکر کرده است، از همان اول در اسلام به وسیله اولیاء دین بیان شده بود و همان موجب بوده است که کسانی با دقت بیشتر به دستورهای اسلام عمل میکردهاند و در امر حجاب بیشتر شدّت عمل به خرج بدهند، چنانکه امروز همینطور است.»
و مؤلّف… .
«آنچه بعدها حتی در میان متشرعین، تحت تأثیر عادات و عرفها پیدا شد، مافوق توصیههای اخلاقی اسلامی مسلّم است. در عرفهای متأخر حتی ذکر نام همسر نوعی کشف عورت تلقی میشود.
پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین و سایر ائمه اطهار در محاورات خود نام همسرشان را میبردند که خدیجه یا فاطمه یا امّ حمیده چنین و چنان کرد ولی امروز اگر یک مرجع تقلید، نام همسر خود را بدون تعبیراتی از قبیل «اهل بیت» یا «والده فلانی» یا «خانواده» و امثال اینها ببرد؛ کاری زشت تلقی میشود؛ درصورتیکه رسول اکرم از همسرش با کلمه «حمیرا» تعبیر میکند که نشاندهنده زیبایی و رنگ پوست اوست. امروز یک ملّای معروف و مورد توجه عوام اگر همسرش سر تا پا پوشیده نباشد و بخواهد از جلوی جمعی عبور کند؛ امری مستنکر تلقی میشود.»
نقد اباطیل و آدمهای مصلحتنشناس
«هنگامی که قانون مدنی ایران تدوین شد، هنوز از بردهفروشی در بعضی از نقاط دنیا اثری به جا بود و در ایران نیز با اینکه این کار علیالظاهر از میان رفته بود، ولی باز در مغز قانونگزاران آثاری از بردهفروشی و آزار به زیردستان وجود داشت. زن را در آن دوره، چون «مستأجره» میپنداشتند…
اگر صدای زن را نامحرم میشنید؛ آن زن بر شوی خود حرام میشد. خلاصه مردان آن دوره زن را، چون ابزاری میدانستند که کار او منحصراً رسیدگی به امور خانه و پروردن فرزند بود…»
قبل از این پاراگراف نوشته بود: «در کتاب «انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران صفحه ۲۷» مسئله حجاب پر بود از این ارجاعات، از راسل گرفته تا ویل دورانت همه آنهایی را که فکر میکرد حرفهایی زده اند که ممکن است، تأثیرگذار باشد؛ پاسخ میداد.
دیگرانی هم بودند که اعتقاد داشتند، لزومی ندارد به این حرفها پرداخت، برایش نوشته بودند «نقل این اباطیل در کتابتان زائد است» به آنها هم اینطور پاسخ داده بود: «این اباطیل همانهاست که همه روزه در صدها هزار نسخه در جراید و مجلات، نوشته میشود و در مغزهای جوانان مسلمان فرو میرود و بالاخره یک بدبخت مصلحتنشناسی مثل من لازم است که علیرغم منافعی که در میان عوام دارد، با این اباطیل درگیر و روبهرو شود تا لااقل یک عده بفهمند که هستند اشخاصی که میتوانند به اینها پاسخ گویند.»
مردهشوی فضولها را ببرد
وقتی قرار میشد در یک مورد خاص تحقیق کند حرفی را که مطمئن میشد که موثق و صحیح و مناسب است، از هر کسی که بود نقل میکرد. فرقی نمیکرد از یک روشنفکر اروپایی باشد و یا از یکی از کتب حدیث اهل سنت. آنقدر به این مسئله مقیّد بود که گاه باعث میشد بعضیها از کوره در بروند.
«مردهشوی، صحیح مسلم را ببرد که دست از سر ما برنمیدارد. گمان کنم استاد در این ایام، کتب صحاح را مطالعه میکردهاند و هر چه به نظرشان مناسب این کتاب [مسئله حجاب]بوده است؛ آوردهاند و الاّ نمیخواهند بگویند که در کتابهای دیگر، مطلبی در اینباره یافت نمیشده است.»
برای این تعریف که آن را ذیل یکی از نقل قولهایش از کتاب صحیح مسلم (از کتب حدیث اهل تسنّن) در کتاب مسئله حجاب نوشته شده بود؛ چند خطی هم پاسخ نوشت. پاسخی که کمی هم آمیخته با طنزی تلخ است: «ایّاک اَعنی و اسمعی یا جاره بدیهی است که حضرت تعلیقهنویس هرگز در مورد کتابی که به هر حال به علم اجمالی، دهها و شاید صدها حدیث نبوی قطعی دارد؛ چنین تعبیری نمیکند: مردهشوی، فضولها را ببرد که از این کتابها نقلِ میکنند.»
اسلام مهمتر است یا حیثیت حضرات؟
«امّا اینکه چطور شد در عصر اخیر به جای اصطلاح رایج فقها یعنی ستر و پوشش، کلمه حجاب و پرده و پردگی شایع است؛ برای من مجهول است، و شاید از ناحیه اشتباه کردن حجاب اسلامی به حجابهائی که در سایر ملل مرسوم بوده است باشد. ما دراین باره توضیح بیشتری خواهیم داد.»
صفحه ۸۱ کتاب مسئله حجاب را بخوانید حتماً این پاراگراف را پیدا خواهید کرد، اما این جملات را نه. بدون شرح انتقاد منتقد و پاسخ مؤلف:
«شاید وجه آن، مبالغه در پوشیدگی زن است که در حدّ حجاب ممدوح است، و تعبیر استاد در اینجا پسندیده نیست، تحریک مردم است علیه متدینین.»
«مثل اینکه علیه اسلام هر چه صورت بگیرد مانعی ندارد فقط کاری که نباید بشود این است که خاطر مبارک آنان که دانسته و ندانسته، اسلام را مسخ کردهاند؛ رنجه نشود و غبار کمی هم بر اعتبار و حیثیت آنها ننشیند»
از روحانیهای روشنفکر بگویید
شانه به شانه با هم پیششان میبرد، مسئله حجاب در کنار تحجر و تجدد و اگر دو تا به تجدد میزد و حرفی برای روشنفکرها یکی هم نصیب متحجرین میشد.
«اول از تیپ خودم که روحانی هستم، مثال میزنم: اگر یک روحانی برای خودش، قیافه و هیکلی برخلاف آنچه عادت معمول است بسازد، عمامه را بزرگ و ریش را دراز کند، عصا و ردائی با هیمنه و شکوه خاص به دست و دوش بگیرد، این ژست و قیافه خودش حرف میزند، میگوید برای من احترام قائل شوید، راه برایم باز کنید، مؤدب باشید، دست مرا ببوسید.»
وقتی به او گفته بودند چرا به جای این مثال از روحانیهای متظاهر به روشنفکری و تجدد مثال نمیزنید:
«شما یک مثال پیدا کنید تا اضافه کنیم. خیلی خدانشناسی است که انسان از این تظاهر و ریاها که بر احدی پوشیده نیست، به خاطر تعصب صنفی دفاع کند.»
آب را از پایین گل نکن
«این جمله ایهام میکند که دیگران شما را از آشنا شدن با متون اسلام مانع میشوند. اینگونه جملات بسیار زننده است و مردم را نسبت به فقهاء بدبین میسازد.»
این مطلب را در حاشیه صفحه ۱۵۱ کتاب نوشته بودند، در آن صفحه نوشته بود: «غرض ما از این بحث این است که شما با متون اسلام از نزدیک آشنا شوید و به منطق متین و محکم اسلام مجهز گردید.».
اما تعریض را که دیده بود، چنان تعصب کرده بود که جملهاش را با سبحانالله آغاز کرد: «سبحانالله، سکوت دیگران و توضیح و تفسیر مقنع نکردن آنها، سبب بدبینی نمیشود؛ اما اینکه بیچارهای جان بکند و بعد بگوید میخواهم شما از نزدیک با اسلام آشنا شوید، موجب بدبینی میشود؟… فرضاً بدبین کند به پیشنمازها بدبین میکند نه به فقهاء. حتماً شنیدهاید که گرگ و برّه از یک نهر آب میخوردند و گرگ در بالا و بره در پایین قرار گرفته بود. گرگ میخواست، بهانهای برای پاره کردن بره پیدا کند، گفت آب نخور که آبها را گل میکنی. برّه بیچاره گفت: آخر من که پایینترم؟ فرضاً آب گِل بشود که به طرف بالا برنمیگردد گرگ گفت: عجب! فضولی و زبان درازی هم میکنی. فوراً پرید و برّه را درید. دریدن یک فرد تنها در یک شهر از طرف افراد به هم بسته فامیلی و طبقه آن، بهانه زیادی نمیخواهد. کافی است که گفته شود عرض وجود کردهای و عرض وجود ذنب ٌ لایغفر است؟ وجودُک ذنبٌ لایقاش بِهِ ذنبٌ.» و این رشته سر دراز دارد؛ صفحه ۱۵۹ کتاب فلسفه حجاب اینطور حاشیهنویسی شده:
در این سخن، حمله به فقهاء شده است؛ و پاسخ: «همه کتب فقه مشتمل بر حمله علمی به فقهاست و تازه آنچه در اینجا هست، حتی حمله هم نیست. این چیزهاست که نشان میدهد غرض از انتقادها بهانهگیری است و حسن نیتی در کار نیست.»
و بالاخره برای حاشیهنویس اینطور مینویسد
«برعکس، بزرگترین خدمت این کتاب است. من خودم قبل از نشر این کتاب با برخی مراجع صحبت کردم و دیدم، باطناً همه موافقند، ولی از امثال شما بیم دارند. فایده امثال این کتاب این است که امثال من، چوب امثال شما را میخورند، اما بعد راه فقها باز میشود و آزادانه فتوای خود را ذکر میکنند.»
یادی از هیچکاک و مسئله حجاب
نقد فیلم مینویسد، مجله میخواند، کتابهای فلسفی غربی هم تحلیل میکند حتی وقتی قرار است در مورد حجاب نقل قول کند سراغ فیلمسازانی، چون هیچکاک هم میرود.
«از همه عجیبتر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک نقل میکند. او میگوید: من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پرهیجان و پرآنتریک باشد، بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود، مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد»؛ و سرانجام باز هم جدال سنت و مدرنیته!
«صفحه ۲۵۷ کتاب مسئله حجاب:
آنچه مصلحت ایجاب میکند، جز این نیست که باید این خیال را از سر زنان امروز خارج کنیم که میگویند حجاب در عصر حاضرغیر عملی است؟ ثابت کنیم که حجاب اسلامی، کاملاً منطقی و عملی است.» منظور کسانی که میگویند حجاب در عصر حاضر، غیرعملی است این است که با تقلید از نظام اجتماعی اروپا نمیسازد؛ و منظور مؤلّف این است که چرا میسازد؟ یعنی میتوان نظام اجتماعی اروپا را پیروی کرد و درعین حال حجاب اسلامی را حفظ کرد.
بیشتر بخوانید:مروری بر اندیشههای معلمی آزاد اندیش برای همه نسل ها
خلاصه آنکه مخالفان حجاب پیروی از نظام جدید را لازم میدانند و مؤلف هم تجویر میکند؟ و این خیال خام است، حق این است که این دو نظام با یکدیگر سازگار نیست و کوشش مؤلف، اثرش این است که مردمی را که در پرتگاه سقوطند یکباره ساقط میسازد.»
و پاسخ:
خدا لعنت کند کسی را که بخواهد نظام اروپا در ایران عملی شود و خدا لعنت کند مفتری را. از چیزهایی که من هرگز، نزد خداوند متعال از آنها نخواهم گذشت؛ این افتراهاست. والله خیر الحاکمین. آیا با اینهمه نقدها و تصریحات از نظامهای فرنگی باز هم اینطور تهمت میزنید؟!ای کاش یکنفر از کسانی که کارشان استهلاک سهم امام است و بس، یک دهم این انتقادها را میکردند و به فحش قناعت نمیکردند و وظیفه مرا سبک میکردند. به هر حال این است پاداش کسی که فردی و اجتماعی به مردم ما خدمت کند. مصطفی حریری
منبع: راه مگ
کتابی که نصف تهران را باحجاب کرد
کابل جوش دارای چه مشخصات و کاربردهایی می باشد؟
کابل جوشکاری یک سیم قابل حمل تک هادی است که معمولاً در سیمهای جوشکاری و به عنوان یک منبع تغذیه استفاده میشود.
برای ترجمه رسمی مدرک دیپلم چه مدارکی نیاز است؟
کلیه ترجمههای مدارک و گواهینامهها باید رسمی و با امضا و مهر مترجم (یا سردفتر اسناد رسمی) باشد تا در کشور مقصد معتبر باشد.
شور و هیجان با کنسرت های بهمن 1402 کیش
کنسرت های بهمن 1402 کیش با هنرمندی بهترین خوانندگانی ایرانی در سالن هال مریم کیش با پیشرفته ترین امکانات برگزار می شوند.