خبرهایی که جعلی بودنشان شوکه مان می‌کند
خبرهایی که جعلی بودنشان شوکه مان می‌کند

از هر ۵ خبر در فضای مجازی یکی جعلی است و برای تشخیص آن داشتن سواد رسانه لازم است.

به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من، هر از چند گاهی در فضای مجازی خبر هایی منتشر می شود که شوکه کننده است اما بعد از مدت کوتاهی تکذیب می شود، آن وقت است که احساس بدی داریم.
در واقع بعضی خبرهای خوب، حال آدم را بد می کند!
روز‌های پر خبری را می‌گذرانیم. افزایش قیمت برخی کالا‌های اساسی و پرمصرف خانوار و اخبار ناگوار جهان ما را احاطه کرده، بیخود نیست بخواهیم پناه ببریم به اخبار خوبی که حالمان را خوش می‌کنند، هرچند کوچک و ساده باشند.  
اگر خبر بیاید که برخی از آن خبرها فیک بوده اند، حالمان بد نمی شود؟
در مواجهه با اخبار خوب و بدی که به هر دلیل بعد از مدتی تکذیب می‌شود، چگونه می‌توان از سلامت روح و روان خود، مراقبت کرد؟
بررسی هایی که گاه لازم استما که در تب و تاب خبری به دنبال نقطه امنی بین خبرهای خوب یا خبرهای متفاوتی از جنس لطیف و انسانی هستیم  جذب برخی از اخبار خوب و  پر بازدیدمی شویم اما مدتی بعد حالمان بد می شود وقتی تکذیبه  خبر می آید و گفته می شود اصل ماجرا چیز دیگری بوده است.ناگهان حال فردی را پیدا می کنیم که رکبی اساسی خورده باشد. حس اینکه کسی از ما و اعتماد ما سوءاستفاده کرده باشد، حالمان را ناخوش می کند. حالا که اخبار فیک می تواند این چنین با روح و روان ما بازی کند، چه کاری از دست ما ساخته است تا از اعصاب و روان، آرامش و اعتمادبنفس و روحیه اعتماد اجتماعی خودمان را حفظ کنیم. معمولاً در چنین مواقعی می توان دو گمان داشت. اول اینکه ماجرا از جایی آب خورده باشد و پای منفعت فرد و گروهی در میان باشد.گمان دوم هم این است که افرادی که اخبار خوب را دستمایه اغراض شخصی خود و شیشه اعتماد اجتماعی را ترک خورده می کنند، احتمالاً افرادی با تعارض روحی باشند.
 افرادی با تعارض روحی دانستن این نکته فقط از این جهت مهم است که من و شمای شهروند یک جامعه در مواجهه با اخباری که ابتدا منتشر و سپس تکذیب می شوند در صورتی که به راحتی حال ما بد شده است، ناگهان خود را تنها و بی پناه نبینیم. از طرفی دیگر ما بارها اخبار خوب و درستی شنیده ایم که منتشر شده و هرگز تکذیب نشده اند. مجموع این نکات و تمرین آن ما را به این نقطه می رساند که نقطه تکیه و اعتماد ما در دنیای خبر و رسانه بر مبنای آموزه های دینی، اخلاقی و اجتماعی مان، نیمه پر لیوان باشد و اگر خلافِ خبری ثابت شد، بدانیم اگر کسی یا گروهی به هر دلیل از یک خبر کذب منتفع می شود و لو می رود، باید مسلط به روحیات خود باشیم تا بتوانیم از اعصاب خود در این فضا و اعتماد اجتماعی محافظت کنیم. 
آموزش‌ها چقدر کاربردی است؟«سوادرسانه» واژه ای است که این روزها به مراتب آن را می شنویم. حالا که دنیا، دنیای رسانه است و جنگ، جنگ روایت ها باید آداب و معلوماتی را بدانیم که بتوانیم از آرامش روح و روانمان در باران مشوش اخبار، مراقبت کنیم. به خصوص اینکه این روزها فیک نیوزها یا اخبار جعلی از مهمترین فشنگ های سلاح جنگ رسانه ای دشمن است. 
بومی سازی سواد رسانه ای
متاسفانه در کشور ما بحث سواد رسانه ای به عنوان یک مسئله فراگیر و عمومی مطرح نشده است.آن هایی هم که آمده اند مباحث سوادرسانه ای را مطرح کرده اند، آنقدر مباحث ترجمه ای، نظری و تئوری است که شما اگر در یک دوره تمام عیار سواد رسانه ای شرکت کنید، آخرالامر نمی توانید بگویید که فارغ‌التحصیل این دوره باسواد شده، یا نه. چرا؟ چون آموخته هایش لینک و پیوندی با مباحث واقعی و روز زندگی ندارد.» نگاه رسانه ای غرب، انتقادی واگراست«اول اینکه این آموخته ها به شدت مبتنی بر ترجمه است. دوم به شدت مبتنی بر تئوری است که فقط به درد دانشگاه می خورد.در نهایت به شدت مبتنی بر تفکر انتقادی واگرا  است نگاه ما به زندگی همگرایی و اعتماد استما آدم‌هایی هستیم که به شدت بینمان همگرایی، اعتماد و ایمان زیاد است و شک کمتر جا دارد. حتی ما گاه، گداری عمداً اعتمادهایی می‌کنیم که می دانیم نتیجه این اعتمادها چه خواهد بود ولی می گوییم از لحاظ دینی  حق بدبینی و دروغ انگاری نداریم. به همین علت پروژه‌ آموزش سواد رسانه‌ای به معنی غربی آن در ایران شکست خورده است. ما در مقابل  به یک تعریف بومی از سواد رسانه‌ای نیاز داریم که بیشتر مبتنی بر مهارت و افزایش آگاهی ها در حوزه شناختی مسائل ارتباطی و عاطفی اقشار گوناگون و مختلف باشد.از هر پنج رویداد یکی فیک استاینکه اگر فرض کنیم در اخبار خوبی که منتشر و بعداً تکذیب می شوند یا بدتر از آن، خلاف آن ثابت می شود پای منفعت طلبی گروهی در کار نباشد که در انتشار آن قصد و غرضی ندارند و فقط ممکن است فردی به هر دلیلی از جمله مشکلات روحی در نشر این اخبار کذب، نقش داشته باشد.
افراد آسیب دیده عاطفی و ارتباطی
در کشورمان مانند سایر کشور‌های جهان، درصدی از افراد آسیب دیده عاطفی و ارتباطی داریم که این‌ها به دلیل اینکه نادیده گرفته شده‌اند، تحقیر، توهین و خشونت را در دوره‌هایی از زندگی خود تجربه کرده اند، ناهنجاری‌هایی که به آن می‌گوییم اختلالات شخصیتی و عاطفی در وجودشان هست. اگر فرض کنیم بیست درصد مردم بر اساس آمار‌هایی که انجمن‌های روانشناسی کشور ارائه می‌دهند به نحوی دچار اختلالاتی پنهان یا آشکار هستند باید آماده این باشیم که از هر ۵ رویداد روزانه که در جامعه رخ می‌دهد چه رویداد مثبت باشد چه منفی، یکی از آن تعداد می‌تواند فیک، جعلی یا از سر جلب ترحم، توجه، خودنمایی و فرافکنانه برای نشان دادن خشم شخصی و اجتماعی باشد.
روانشناسی رسانه و اخبار فیکبرخی از این افراد که چنین اخبار، ویدئو و رویداد‌های فیک را می‌سازند و منتشر می‌کنند از نظر عاطفی، ارتباطی، شخصی و اجتماعی سرکوب شده اند و برای اینکه بخواهند خودشان را به کسی ثابت کنند، شهرآشوبی می‌کنند تا آن دعوا، سرکوب، تحقیر و تخریبی که در بخشی از زندگی شان دچار شده اند را پاسخ دهند. اگر بخواهیم ماجرا را غربی تعریف نکنیم و با ادبیات اسلامی و «معراج السعاده» ملا احمد نراقی صحبت کنیم، می‌گوید که دو خصیصه شهوت و غضب یا خشم و اغواگری، این‌ها ریشه‌های رفتار‌های ناهنجار در جامعه اند.بنابراین با این توضیحات باید آمادگی داشته باشیم و احتمال بدهیم که در خوشبینانه‌ترین حالت، یک رویداد چه مثبت چه منفی می‌تواند ناشی و ساطع شده از این فرد باشد که به هر دلیلی ممکن است، اختلال داشته باشد.»
آموزش تحلیلِ رفتار به شهروندان
افرادی که زندگی آرام و بی حاشیه تری دارند، کم رویدادترندبر کسی پوشیده نیست که افرادی که زندگی سالم تری دارند، اتفاقاً آدم‌های کم رویدادی هستند. اصطلاحاً آسته می‌روند و آسته می‌آیند تا برای خودشان و اطرافیانشان مشکل و حاشیه ایجاد نکنند؛ بنابراین ما به مهارت‌های رسانه‌ای که نیاز داریم که بنیانش باید روانشناختی و تا حد زیادی ارتباط شناختی باشد تا بتوانیم عموم مردم را در برابر افرادی که به دلیل اختلال هایشان فضای رسانه‌ای و جامعه را دچار ناهنجاری می‌کنند، مسلح و مسلط به سوادرسانه‌ای کرد.
لزوم آموزش مردم
باید شهروندان و افرادی را آموزش دهیم که در حضور و زندگی اجتماعی شان بتوانند بر مبنای مهارت ارتباطی و عاطفی رفتار،‌ اخبار و احوال فیک و جعلی و حقیقی را از هم تمیز دهند. بتوانند «تحلیلِ رفتار» کنند.
باید شک های درست را بیاموزیمما باید بتوانیم ورودی های ذهنمان را مدیریت کنیم.اگر روزی  ده خبر خوب به شما برسد، احتمالا‍ً هیچ کدام را بازنشر نمی کنید اما اگر یک خبر بد بخوانید احتمال بیشتری وجود دارد که آن را برای دیگران ارسال کنید. این ناشی از مسائل مختلفی است و البته یکی از دلایل آن می تواند همان اختلال ها یا نداشتن مهارت ارتباطی و عاطفی کامل و صحیح باشد. باید افراد مهارت هایی داشته باشند که متوجه سلامت روان طرف مقابل باشند یا دست کم بتوانند «شک های درست» داشته باشند. این کلمه شک های درست را از حیث اهمیت به اصطلاح سه بار زیرش را خط می کشم تا تاکید کنم چقدر مهم و ضروری است. در واقع نام این شک درست را یک هوشیاری ناشی از شناخت درست وضعیت عمومی حال اجتماع می گذارم. هوشیاری که از سلامت روان ما در برابر اخبار جعلی و منفی محافظت می کند.بعضی رسانه‌ها مزد دروغگویی می‌گیرندنکته بعدی در حوزه سوادرسانه ای که متاسفانه رسانه ها به آن، چنان که باید و شاید توجه نمی کنند، بی‌سوادی رسانه‌ای برخی اصحاب رسانه است.متأسفانه ما  به مردم می گوییم و از مردم انتظار داریم. گاهی وقت ها مردم اخبار منفی و غیرواقعی را به اعتبار رسانه ها می خوانند و بازنشر می کنند. در این مبحث به برخی رسانه ها کار نداریم که منافعشان ایجاب می کند و عمداً دروغ می گویند مانند من و تو، ایران اینترنشنال و… این ها پول می گیرند که دروغ بگویند. در برخی موارد، رسانه ها واقعا‍ً دچار جوگیری اجتماعی می شوند. اخبار را ناقص یا اشتباه پوشش می دهند. خبرنگار باید سواد عاطفی، ارتباطی و هوش هیجانی کافی داشته باشد. باید بتواند در جوها و تب های اجتماعی به هیجانات خودش غلبه کند و به اصطلاح سوار باشد.
صحبت های حسین حق پناه درباره اخبار جعلی
منبع: خبرگزاری فارس