مروری بر اندیشه‌های معلمی آزاد اندیش برای همه نسل ها
مروری بر اندیشه‌های معلمی آزاد اندیش برای همه نسل ها

شهید مطهری ضمن تلاش برای احیای تفکر دینی در جهان جدید و رویکرد تحول‌خواهانه در این زمینه ، معتقد بود که باید آموزه‌های کلامی فقهی عقیدتی متحول شود و اصرار بر دیدگاه‌های کهنه اثری به جز دوری مردم از دین ندارد.

به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من ، ۱۲ اردیبهشت‌ سالروز شهادت استاد مطهری است. شخصیتی که تمام عمر خود صرف احیای تفکر دینی و تبیین عقلانیت دین و پاسخگویی به سوالات و شبهات جامعه خصوصا نسل جوان کرد و روز شهادت ایشان در تقویم ایران روز معلم نام گرفت.به همین مناسبت گفت و گوی خانم فروغ پارسا، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات قرآنی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را درباره تفکرات استاد مطهری، در این مطلب ارایه کرده ایم: از نظر شما مهمترین ویژگی‌های تفکر شهید مطهری چه بود که آثار ایشان پس از گذشته چهار دهه هنوز محل رجوع نسل جوان قرار می‌گیرد و در اصلاح تفکر دینی جامعه تاثیرگذار است؟از دیدگاه من شهید مطهری در شمار برجسته‌ترین عالمان اسلامی هستند. آن چیزی که برای من اهمیت دارد ارتباط عقل و دین و تلاشی است که ایشان در رابطه با اثبات هماهنگی آموزه‌های عقلی و دین داشتند. این امر مسئله خیلی مهمی در آثار ایشان است. فارغ از این مسئله، به اعتقاد من آن چیزی که دیدگاه‌های مطهری را از همگنان خودش متمایز می‌کند نظریه گفتمانی است که مطرح کردند. گفتمان ضرورت تحول معرفت دینی، از بحث‌های مهمی بود که مرحوم مطهری در طی سال‌های عمر خودشان مطرح کردند و آن را در کتاب‌های مختلف مورد بررسی قرار دادند.به اعتقاد من مطهری در شمار پیشگامان نسلی از روحانیت شیعه است که نسبت به تحولات اجتماعی و فرهنگی پیرامون خودشان احساس مسئولیت می‌کردند. در واقع پیدایی انقلاب اسلامی ایران هم حاصل کوشش‌های این نسل از روحانیت بود که به مردم و جامعه و به مسائل و تحولات علمی فرهنگی که در جهان رخ می‌داد، اهمیت می‌دادند و تلاش می‌کردند با زبان عصر خودشان آموزه‌های اسلامی را مطرح کنند. اگر به آثار مطهری مروری داشته باشیم متوجه می‌شویم که آن عالم بزرگوار درباره همه اشکالات و سوالات علمی که برای جوانان عصر خودشان مطرح بود تحقیق می‌کردند و حاصل مطالعه خود را در کلاس درس و منبر وعظ و خطابه به مردم ارائه می‌دادند.مثلا ایشان کتابی به نام «خدمات متقابل اسلام و ایران» دارد. این کتاب در پاسخ به کسانی نوشته شد که این شبهه را القا می‌کردند؛ اسلام با خشونت وارد کشورهای مختلف شده است و فرهنگ آنها را از بین برده است. شهید مطهری در آن کتاب نشان دادند اسلام چگونه نه تنها فرهنگ ایران را از بین نبرد بلکه به این فرهنگ خدمت رساند. خدمات متقابل اسلام و ایران می‌خواهد این را بگوید. کتاب‌های دیگرشان هم به همین صورت است. مثلا کتاب علل گرایش به مادی‌گری در پاسخ و نقد دیدگاه‌های ماتریالیستی است که در جامعه آن روز خیلی رایج بوده است. نظام حقوق زن در اسلام، حجاب، جامعه و تاریخ و … هر کدام به نوبه خودشان نظریه‌های جدید و خلاقانه‌ای را مطرح کردند و درصدد بودند با زبان روز و روش علمی آموزه‌های اسلامی را مطرح کنند.همانطور که اشاره کردم مهمترین نظریه‌ای که شهید مطهری مطرح کردند ضرورت تحول معرفت دینی است. در سده چهاردهم در جهان اسلام با یک حرکتی روبرو هستیم که به عنوان احیای اندیشه دینی از سوی برخی اسلام‌شناسان مطرح شد. در امتداد این جریان، شهید مطهری هم در آثار خودش نظریه احیای اندیشه دینی را مطرح می‌کند و به آن اصرار می‌کند و می‌گوید باید اندیشه دینی را احیا و نوسازی کنیم. ایشان معتقدند باید آموزه‌های فکری و اعتقادی اسلامی در زمان‌ها و مکان‌های مختلف مطابق تحولات فکری روز تغییر پیدا کند و نوسازی شود تا مقبولیت پیدا کند. ایشان به این ایده معتقد بودند که باید آموزه‌های کلامی، فقهی و عقیدتی متحول شود و اصرار بر دیدگاه‌های کهنه، اثری به جز دور شدن مردم از دین ندارد.شهید مطهری در آثار خودشان معتقد بودند ما در اسلام یکسری قوانین اصلی و فطری داریم که اینها ثابت و لایتغیر هستند ولی در کنار این قوانین ثابت و لایتغیر مثل اصل توحید و معاد که در آموزه‌های دینی مطرح است یک سلسله قوانین هست که مربوط به اوضاع و احوال و شرایط زمان و مکان هستند که اینها از نظر شهید مطهری فروع و شاخه‌های دین تلقی می‌شوند. شهید مطهری معتقد بودند اینها قابل تغییر هستند و می‌شود آنها را تجدید و نوسازی کرد.یکی دیگر از مهمترین ویژگی‌های آثار و تفکر استاد مطهری توجه‌شان به خرافه‌زدایی و کهنه‌زدایی بود. همانطور که عرض کردم اسلام‌شناسانی که از ابتدای سده چهاردهم تا امروز به احیای اندیشه دینی معتقد بودند یکی از کارهایشان این بود که معتقد بودند باید از دین خرافه‌زدایی کنیم و بحث‌هایی که به صورت اسرائیلیات در آموزه‌های دینی بر جای مانده کنار بزنیم و بحث‌های عوامانه را دور بریزیم.یکی دیگر از ویژگی‌های شهید مطهری استقلال رای‌شان بود. ایشان در کتابی که درباره سازمان روحانیت می‌نویسد تلاش کرده نشان دهد اگر روحانیت بخواهد به یک سازمانی وابسته باشد استقلال رای خود را از دست می‌دهد. ما امروز بعد از اینکه چهل سال از شهادت استاد مطهری می‌گذرد معتقد هستیم ایشان اسوه بود، اسطوره بود ولی درخواست ما از ساختار نهاد روحانیت این است که نهاد روحانیت و حوزه علمیه یک چنین روحانیونی که تحولی در اندیشه دینی ایجاد می‌کردند به جامعه معرفی کند.اینکه هر سال برای شهید مطهری سالگرد و بزرگداشت می‌گیریم خیلی ارزشمند است و حکایت از این دارد به بزرگانمان احترام می‌گذاریم ولی وقتی به سیره شهید مطهری نگاه می‌کنیم می‌بینیم سیره ایشان تحول‌خواهی است. بنابراین اندیشه‌های مطهری که چهل سال از شهادتشان گذشته بایستی مورد تحلیل و بررسی قرار بگیرد. به طور مثال درست است کتاب نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری خیلی کتاب همه‌جانبه‌ای است ولی نباید در آن کتاب توقف کنیم. حوزه‌های علمیه ما باید کتاب‌هایی در سطح کتاب‌های مطهری بنویسند تا بتواند در اندیشه دینی جامعه تحول ایجاد کند و تاثیر داشته باشد.طبیعتا نقطه مقابل تحول، تحجر است. به اعتقاد شما، با توجه به شرایط اجتماعی ایران، نزاعی که از زمان شهید مطهری بین دو جریان تحجر و تحول وجود داشته و خود ایشان هم بارها از سوی متحجران مورد فشار قرار گرفتند، نهایتا به سود کدام جریان به پایان خواهد رسید؟اگر شما تحولات پیرامون خودمان را ملاحظه کنید می‌بینید هیچ وقت به عقب برنمی‌گردیم. بنابراین کاروان اندیشه بشری رو به تکامل و جلو رفتن است. البته برخی در این ایده تشکیک می‌کنند و معتقدند ممکن است کاروان اندیشه بشر به سمت تکامل نرود ولی به هر صورت ایده من این است که ما در آینده به سوی تکامل می‌رویم و تحجر و کهنه‌گرایان موفق نخواهند شد. عقل بشری همواره دنبال چیزی است که مفید فایده و مفید مصلحت و صلاح باشد. کهنه‌گرایی و خرافه‌گرایی مخالف عقل بشری هستند. در همین آموزه‌های اسلامی بسیاری روایات اسرائیلی و خرافی داریم که عقل بشر آن را نمی‌پذیرد و صرفا به دلایلی که فرصت تحلیل آن نیست وارد آموزه‌های اسلامی شده است.من معتقدم اندیشه نوگرایی و تحول‌خواهی شهید مطهری و همراهان ایشان که باعث شد انقلاب اسلامی شکل بگیرد، به ایجاد تحول در نگاه دینی می‌انجامد و متحجران هیچ آینده‌ای در این بین نخواهند داشت جز اینکه بخواهند مانع‌تراشی کنند کما اینکه تا امروز مانع‌تراشی کردند ولی نهایتا کاروان آموزه‌های اسلامی با صلح و اصلاح به پیش خواهد رفت.به نظر شما رویکرد تحول‌خواهانه شهید مطهری چقدر می‌تواند مشکلات جامعه را حل کند؟ به عنوان مثال می‌شود به دیدگاه ایشان پیرامون حقوق زن و مسئله حجاب اشاره کرد.خیلی می‌تواند تحول ایجاد کند. همانطور که عرض کردم شهید مطهری کتاب حجاب در اسلام را نزدیک ۵۵ سال پیش نوشتند. در آن زمان شهید مطهری تلاش می‌کند به روحانیان هم‌تراز خودش ثابت کند لزومی ندارد زنان صورت خودشان را بپوشانند. در آن زمان بسیاری از عالمان معتقد بودند زن باید صورت خودش را بپوشاند ولی با تلاش شهید مطهری و دیگران این نظر تغییر پیدا کرد. در آن زمان بسیاری از عالمان فرزندان خود را به مدرسه نمی‌فرستادند. شما ۵۰ سال پیش را با امروز مقایسه نکنید. تحولی که امروز مشاهده می‌کنید حاصل تلاش‌هایی بوده که شهید مطهری و دیگران انجام دادند و نشان دادند آموزه‌های اسلامی مخالف حضور زن در جامعه نیست. اگر در آموزه‌های اسلامی بحث حجاب مطرح می‌شود اینطور نیست که زن در صندوق‌خانه قرار بگیرد و صورتش پوشیده باشد. تلاش بزرگان این بود که نشان دهند آموزه‌های اسلامی قابل تاویل است و می‌توانیم معنای دیگری از آنها بفهمیم.عرض کردم اصل دیدگاه ایشان تحول‌خواهی و نواندیشی است. ایشان ۶۰ سال پیش در مسئله حجاب گفتند زن می‌تواند گردی صورتش معلوم باشد، این برای آن زمان بود. برای این زمان قطعا عالمان می‌توانند با استفاده از رویکرد شهید مطهری و مولفه‌های اندیشه ایشان به دیدگاه‌های اسلامی جدیدتری برسند.شما اشاره کردید که جریان تحجر به حاشیه رانده خواهد شد ولی شاید سوال شود چرا امروزه در جامعه بیش از آنکه رویکرد تحول‌خواهانه شهید مطهری را شاهد باشیم رویکردهای دیگری را شاهدیم که موجب شده است در حل ساده‌ترین مسائل فرهنگی اجتماعی ضعف داشته باشیم؟در تحولات اندیشه‌ای اینطور نیست یک دیدگاه غالب شود و دیگاه‌های دیگر کاملا از بین بروند. ممکن است شما یک انسان را زندانی کنید ولی اندیشه بشری را که نمی‌توانید زندانی کنید. دیدگاه‌های متحجرانه از اول تاریخ بشر وجود داشته تا آخر تاریخ بشر هم وجود دارد. دیدگاه تحول‌خواهانه هم همینطور. گاهی عوامل سیاسی اجتماعی کمک می‌کند یکی از این دو جریان به پارادایم غالب تبدیل شود ولی اندیشه مقابل کاملا از بین نمی‌رود. بنابراین برخی دیدگاه‌های فکری با توجه به شرایط اجتماعی سیاسی غلبه پیدا می‌کند ولی دیدگاه‌های مقابل همیشه وجود دارند.به طور مثال گروه‌های متصوفه در طول تاریخ توسط امامان شیعه نفی و نقد شدند. حتی نظام‌های سیاسی، اینها را به بند کشیدند و به حصر بردند ولی در طول این سده‌های متمادی که در تاریخ بشر می‌گذرد با حضور این فرقه‌های متصوفه مواجه هستیم و از بین نرفتند در حالی که عقل و فلسفه و کلام اسلامی هم با این دیدگاه‌ها موافق نبوده است. دلیلش این است که اندیشه بشری آزاد است. به هر صورت من معتقد هستم برآیند اندیشه‌های جامعه و خرد جمعی به سوی این می‌رود تحول‌خواهی را جایگزین تحجر کند و تحجر را کنار بزند ولی به هر حال تحجر وجود دارد.
منبع : ایکنا