به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من، هرگز وداع ماه رمضان وداع باارزشهای به دست آورده از آن نیست؛ خداوند این فرصت را برای بندگان ایجاد کرده است که در روز فقر وتنگ دستی ابدیت که در پیش روی هست برای آن توشه جمع شود؛ لذا حفظ حال ومعنویتی که کسب شده مهم است.
پایان ماه خدا
پایان ماهی که رسول خدا فرموده است: نومکم فیه عباده –خوابتان عبادت است؛ نفس کشیدن عبادت است؛ لذا دراین ماه آذوقه معنوی بی مانند کسب شده است که حفظ آنها نیازمند مراقبت جدی است.نماز و دعای وداعنماز و بویژه دعا دو روش وداع با ماه مبارک درسیره معصومان (ع) است که میتواند در استمرار حالات بدست آمده برای انسان نیز مفید باشد.
دعا کلید ورمز ارتباط ومناجات وشکر گزاری از خداوند است؛ خداوند خود دعارا راه وصل بندگان وباب ارتباط خود قرار داده است ومکرر در قرآن از دعا وراز ونیاز با پروردگار عالم سخن گفته شده است.
واع پیامبر با ماه رمضاندرسیره رسول الله (ص) ده روز آخر ماه رمضان به اعتکاف مینشست ورخت خواب خود را جمع میکرد درآخرین سال زندگی دو دهه را اعتکاف فرمود؛ این خود نشان دهنده اهمیت ماه رمضان در نزد حضرت بود؛ دعاهایی نیز هست از جمله دعایی که به جابر بن عبدالله انصاری صحابی بزرگ ومحب اهل بیت (ع) وشیعه امیر مومنان (ع) در تودیع ماه رمضان تذکر داده است.اللّهُمَّ لا تَجعَلهُ آخِرَ العَهدِ مِن صِیامِنا إیّاهُ، فَإِن جَعَلتَهُ فَاجعَلنی مَرحوماً، ولا تَجعَلنی مَحروماًفرمود هرکس این دعای وداع را بخواند به مغفرت و پاداش بزرگ ماه رمضان دست یافته است.
وداع امامان با ماه رمضان
از ائمه اطهار (ع) دعاهای زیبا وعالی مضمون در وداع رمضان نقل شده است؛دعاى امام سجاد (ع) در وداع ماه رمضان کاملترین و بهترین مناجاتی است که از معصومان به دست رسیده است .
دعای چهل پنجم، صحیفه سجادیه در شب عید فطر پس از دیده شدن ماه مستحب است.
دعای چهل و پنجم امام سجاد علیه السلامامام زین العابدین علیه السلام زمانی که ایام ماه مبارک رمضان به آخر میرسید سخت ناراحت مى شد زیرا که آن ایام بهار نیکوکاران مىباشد، همواره امام علیه السلام با این دعاى شریف ماه مبارک رمضان را وداع مىگفت:
«خداوندا اى کسى که هیچگاه در برابر عطا و بخشش خود پاداش نمىخواهى و اى آن که از بذل مرحمت و بزرگوارى پشیمان نمىشوى، و اى خدایى که بر همه بندگان خوب و بد یکسان پاداش نمىدهى، احسان و محبت تو بر مخلوق در برابر طاعت نیست و عفو و بخششت صرف تفضل است و مجازات و کیفر گنهکاران نیز عین عدالت است و قضاى تو بر اساس مصلحت و خیرخواهى است. خداوندا! اگر به بندگان چیزى عطا کنى هیچگاه آن را با منّت گذاشتن آمیخته نمى سازى و اگر چیزى را از کسى منع مىکنى و به او نمىدهى نه از باب ظلم و تعدّى است،
تو آن بخشنده اى هستى که بر سپاسگزاران پاداش شکرگزارى مىدهى در حالى که تو خود، آن سپاسگزارى را به او الهام کرده اى و به هر که حمد و سپاس تو را گوید پاداش مىدهى در حالى که تو آن حمد و سپاس را به او آموخته اى،
خداوندا! تو با این که مى توانى بنده ات را رسوا کنى، بدیهاى او را مىپوشانى و با این که اگر بخواهى مىتوانى احسان نکنى با این همه مورد لطف و کرمت قرار مىدهى، در صورتى که هر دوى اینها شایسته رسوایى و ندادن نعمت بودند جز این که تو همه اعمال و رفتار خود را بر اساس لطف و بزرگوارى انجام مىدهى و همه قدرت خود را در مورد عفو و گذشت از بندگان به کار مى بردى و با معصیتکاران با حلم و بردبارى رفتار مىکنى و به کسانى که به خود ستم مىکنند فرصت مىدهى تا با حلم و شکیبایى تو مجالى پیدا کرده از غفلت بیرون آیند و به سوى تو برگردند تا آنان که مستوجب عذابند، هلاک نشوند و کسانى که اهل شقاوتند از رحمت تو محروم نگردند- مگر آن که با همه حلم و صبر تو و حجتهاى پیاپى که بر او تمام کردى بازهم به شقاوت خود بمانند- و از کرم تو برخوردار شوند اى خداى بخشنده و به اقیانوس رحمتت بازگردند اى خداى صبور! …»چند نکته مهمی که امام در این دعا از خداوند طلب میکند:
۱- بخشندگى و کرم خدا.اما کرم و بزرگوارى و بخشش خداوند بر بندگان آن طورى که امام علیه السلام فرموده به شرح زیر است:الف- نعمت خداوند متعال بر بندگان به امید پاداشى از جانب ایشان نیست زیرا که خداى تعالى بى نیاز از بندگان اوست آنان نیازمند او هستند.ب- خداى متعال هر چند نعمت بزرگى را شامل حال بندهاى از بندگانش بفرماید هرگز از احسان و لطف خود پشیمان نمىشود آن طورى که مخلوقات در بذل و بخششهاى خود وقتى که فایدهاى به حال آنها نداشته باشد، پشیمان مىگردند.ج- همانا نعمتهاى الهى همراه با منت نیست زیرا که خداى تعالى از باب لطف و از راه تفضّل نعمت مىدهد.د- خداى تعالى بدون مقدمه و بىچشمداشت به بندگان احسان و کرم مىکند.۲- عفو و مجازات خدا.اما عفو و گذشت پروردگار از گنهکاران و بدکاران، از باب لطف و رحمت است و، اما مجازات و کیفر ایشان عین عدالت مىباشد زیرا که جز به مقدار استحقاق گنهکار مجازات نمى فرماید. ۳- قضاى الهى.اما قضاى الهى و صدور افعال از بارى تعالى، از روى اختیار است و ذات مقدس او، چنان که بعضى از فلاسفه مىگویند، در افعال خود مجبور نیست.۴- سپاس خدا از سپاسگزارانخداى متعال از کسانى که شکر نعمت او را مىگزارند، با عنایت بیشتر و افزون کردن الطاف و افزایش نعمتهاى خود بر ایشان قدردانى مىکند و مقصود از شکرگزارى خداوند از بنده، همین است همچنین بر کسى که حمد و سپاس او را بگوید پاداش مىدهد و الطافش را به او ارزانى مى دارد.
بیشتربخوانید:ساعتهای پایانی ماه مهمانی خدا۵- پرده پوشى از گناهاز جمله الطاف خداوندى بر بنده اش، پرده پوشى در هنگام ارتکاب معصیت اوست در صورتى که اگر اراده فرماید او را رسوا مىکند و در انظار مردم بى اعتبار مى سازد، همچنان که الطاف خداوند بر گنهکار آن است که بر او کرم مىکند و روزى مىدهد در حالى که اگر بخواهد مانع مى شود و او را از گرسنگى مى میراند و لیکن اراده خداوند بر این تعلق گرفته است که از گناه گنهکاران بگذرد به امید این که فرصت را در اختیار آنان گذاشته ودرب توبه را وا نهاده است.اشعاری از ۷ شاعر کشور در وداع با ماه رمضان/ به پایان میرسد ماه خدا آهستهآهسته
مرحوم صائب تبریزی، مرحوم محمدحسین شهریار، محمدمهدی سیار، علی محمد مودب، حجتالاسلام جوادمحمد زمانی، علیرضا قزوه و محمود تاری به مناسبت روزهای پایانی ماه رمضان سرودههایی داشتند که در ادامه میآید:پنجره باز – علی محمد مودب – غزلدور شد باز هم آن همدم و دمساز از ماماند در خاطرهاش آن همه پرواز از مارمضان دیده ما را به خدا بینا کرداشکها ماند در این ماه پسانداز از مانیمهشب دل بکن از بستر و بسیار مگودور شد فرصت پیدایی آن راز از ما…رمضان رفت، ولی روزه و قرآن باقیستچهره کی پوشد این پنجره باز از ما؟تو اگر قدر بدانی همه شبها قدر استنگرفتهست خدا فرصت ابراز از ما…تا نفس هست خدا هست که برکت بدهدکه فقط میطلبد غیرت آغاز از ماز هر صبح و شب آفاق پر از جلوه اوستهر اذان دعوت عشق است به آواز از ماالوداعای عطش و گریه و لبخند و سکوتهر سحر یاد کن آهای رمضان باز از ماوداع رمضان – صائب تبریزی – غزلافسوس که ایام شریف رمضان رفتسی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت
افسوس که سی پاره این ماه مبارکاز دست به یکبار چو اوراق خزان رفت…شد زیر و زبر، چون صف مژگان، صف طاعتشیرازه جمعیت بیداردلان رفتبیقدری ما، چون نشود فاش به عالم؟ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت…تا آتش جوع رمضان چهره برافروختاز نامه اعمال، سیاهی چو دخان رفتبا قامت، چون تیر در این معرکه آمداز بار گنه با قد مانند کمان رفتبرداشت ز دوش همه کس بار گنه را.چون باد، سبک آمد و، چون کوه، گران رفت.چون اشک غیوران به سراپرده مژگاندیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفتاز رفتن یوسف نرود بر دل یعقوبآنها که به «صائب» ز وداع رمضان رفتجلوه جان – محمدحسین شهریار – قصیدهوارهرمضان سایه مهر از سرِ ما میگیردبال رأفت که فروداشت، فرا میگیرد.چون نگیرد دلم از رفتن ماه شبِ قدر؟که خدا سایه مهر از سرِ ما میگیرد…نعمتی بود خداداده که کفران کردیملاجرم نعمت خود داده، خدا میگیرد…لذت ذوق و صفای شب قدرش ندهندروزه آن کاو نه به ذوق و به صفا میگیردرمضان جلوه جان میدهد و صیقل روحوه کز او آینه دل چه جلا میگیرد…رمضان دار شفاییست که هر جان و دلیداروی دردی از این دار شفا میگیردو آن که با جمله اعضا و جوارح، به جهادروزه با سنگ تمام و به سزا میگیرددر شب قدر اگر دست دهد دامن دوستدادخواه دو جهان دست دعا میگیردعرش رحمان به ندایی خفی آن شب خواناستو آن سراغیست که از اهل وفا میگیردروزه با فطره امان است و برات شب قدرهرکه شد در دو جهان، کامروا میگیردحقّ مظلوم ادا گر نکنی خود به وفامطمئن باش که ظالم به جفا میگیردغفلت از ساعت موعود خطاییست عظیمآسمان بنده غافل به خطا میگیردهر که حلوای ارادت به دهانش مزه کرداز خدا خلعت تسلیم و رضا میگیردشاعران را صله از دست امیر است و وزیر«شهریار» این صله از دست خدا میگیردشام آخر شد و… – علیرضا قزوه – غزلآمدیم از سفر دور و دراز رمضانپی نبردیم به زیبایی راز رمضان…سر به آیینه الغوث زدم در شب قدرآب شد زمزمه راز و نیاز رمضاندیدم این قدر همان آینهٔ خلّصناستدیدم آیینهام از سوز و گداز رمضانبیش از این، ناز نخواهیم کشید از دنیابعد از این، دست من و دامن ناز رمضاننکند چشم ببندم به سحرهای سلوکنکند بسته شود دیده باز رمضانصبح با باده شعبان و رجب آمده بودآن که دیروز مرا داد جواز رمضانشام آخر شد و با گریه نشستم به وداعخواب دیدم نرسیدم به نماز رمضاناین رمضان هم – محمدمهدی سیار – غزلجان آمده رفته هیجان آمده رفتهنام تو گمانم به زبان آمده رفتهاحیا نگرفتم تو بگو چند فرشتهصف از پی صف تا به اذان آمده رفته؟پلکی زدهام خواب مرا آمده بردهپلکی زدهام نامهرسان آمده رفتهامسال نبردهست مرا روزه، فقط گاهبر لب عطشی مرثیهخوان آمده رفتهمن در به در او به جهان آمده بودمگفتند کجایی؟! به جهان آمده رفتهترسم که به جایی نرسم این رمضان همبسیار به عمرم رمضان آمده رفتهفریاد توبه – جواد محمدزمانی – غزلالغرض! فیض خاص گشت تمامسهم ما باز، فیض عام شده استدل ناباورم صدا میزد:میهمانی مگر تمام شده است؟گفته بودند آخر این ماهعاشقش سر به زیر خواهد شدگفته بودند با دلم هر شبتوبه کن، توبه! دیر خواهد شدرمضانهای بیشمار رسیدهمه شبها گذشت پی در پیبا خودم گفتمای دل بیدردفرصت توبه میرود، پس کی؟فکر این باش سال دیگر همرمضان میرسد ز راه، اما تو مگر میشوی عوض؟ هرگزتو مگر توبه میکنی اصلاً!تو فقط فکر آمدن، رفتنفکر در مسجدِ خدا بودنفکر با اشک خود غریبه شدنبا همه شهر آشنا بودنچیست دیگر بگو که قلب تو رابه تأمل، به فکر وا دارد؟تو گمان میکنی به راه آیی؟مرگ باید تو را به راه آردای دل، از حال خود مشو غافلچهره با اشک خود معطر کنفرصت گفتگو کمی باقیستخیز و فریاد توبهای سر کنبه پایان میرسد ماه خدا – محمود تاری – غزلبه پایان میرسد ماه خدا آهسته آهستهشود طی موسم لطف و عطا آهسته آهستهدل اهل نیاز از رفتن این ماه، چون شمعیمیان شعله سوزد منتها آهسته آهستهندانستیم قدر پر بهای لیله القدرشچه شبهایی که شد از ما جدا آهسته آهستهدر این درگاه جای ناامیدی نیست میدانمبه جایی میرسد هر بی نوا آهسته آهستهفقط باید شکیبا بود در این آستان یارانکه میبخشند هر جرم و خطا آهسته آهستهمباش از آستان عشق حتی یک نفس غافلکه مستغنی شود آنجا گدا آهسته آهستهدل شب زنده دارانی که زخم از تیغ هجران استبه دست دوست میگیرد شفا آهسته آهستهمهیّای سفر کن از همین امشب دل خود راکه گردد رهسپار کربلا آهسته آهستهغروب روز عاشورا میان قتلگهای دلجدا شد رأس خورشید از قفا آهسته آهستهبسوز از این عزا، چون خیمههای سوخته “یاسر”بنال از این نوا تا نینوا آهسته آهسته
مناجات خوانی وداع با ماه رمضان حجت الاسلام زین العابدینی
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
منابع: خبرگزاری شبستان، فارس