چگونه به آرامش برسیم؟ (بخش سوم)
چگونه به آرامش برسیم؟ (بخش سوم)

برای رسیدن به آرامش نیاز نیست که تلاش بسیاری کنید، همین قدر که بدانید گمشده انسان، آرامش است، کافی است. دانستن این نکته شما را از سردرگمی هدف نجات می‌دهد و برایتان راه درست را ترسیم می‌کند.

به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من،در این نوشتار برآنیم به چهار راه دیگر برای رسیدن به آرامش، آشنا کنیم. با ما همراه باشید. برنامه ریزی یکی از راه‌های رسیدن به آرامش است. 
۱) زندگی نامه افراد موفق را مطالعه کنید.
 داشتن الگوی معین برای زندگی، می‌تواند به آن جهت درست بدهد و انسان را از افتادن در مسیر‌های پرخطر دوری دهد. حال سئوال در این است که چگونه می‌توان الگو‌های درست و موفق را یافت؟
جواب این سئوال مشخص است. بسیاری از افرادی که در کنار ما زندگی می‌کنند و یا در عصر‌های پیشین زندگی کرده اند می‌توانند الگو‌های خوبی برای ما در رسیدن به آرامش باشند.
از همین روی مطالعه زندگی این افراد و گذشت از مشکلات و سختی‌های زندگی توسط این افراد، می‌تواند الگو‌های مناسبی برای زندگی باشد. تجربیات این افراد برای رسیدن به سعادت، تجربه ایست که به رایگان در اختیار ما قرار گرفته است.
شاید بتوان این را بیان داشت که حتی زندگی افرادی که شکست خورده اند و با خطا‌های خود راه بیچارگی را طی کرده اند نیز می‌تواند خود الگویی باشد برای رسیدن به آرامش. از همین روی این حکایت معروف از لقمان بسیار شنیدنی است که در جواب سئوال این که ادب از که آموختی؟ می‌گوید از بی ادبان. یعنی انسان در زندگی می‌تواند از موفقیت‌ها و شکست‌های دیگران بهره گیرد و مسیر درست و صحیح را بیابد.
۲) برای زندگی خود برنامه داشته باشید.
انسان‌های موفق و آرام برای لحظه لحظه زندگی خود برنامه داشته باشید. این به معنای این نیست که خود را تبدیل به یک شخصیت وسواسی کنید. نه! این هم درست نیست. انسان‌هایی که برای خود برنامه ندارند اولویت‌های زندگی شان همیشه به هم ریخته است و بسیاری از کار‌های آن‌ها زمین می‌ماند.
این افراد پرونده‌های باز زیادی در ذهن خود دارند و همین امر باعث آن می‌شود که دچار سردرگمی و دلزدگی شوند. به راحتی دست از کار‌ها می‌کشند تا آرامش را به دست آورند در حالیکه بسیاری از کار‌های مهم در زندگی ایشان زمین مانده است.
برنامه ریزی باید بر اساس اهداف شکل بگیرد. چه اهداف کوتاه مدت و چه اهداف بلند مدت. اهداف کوتاه مدت برنامه ریزی کوتاه مدت می‌خواهد و اهداف بلند مدت، برنامه ریزی بلند مدت.
افراد موفق، افرادی هستند که وقتی صبح سر از بالین بلند می‌کنند شرح وظایف آن روزشان برایشان مشخص است. بر اساس آن تقسیم کار می‌کنند و سعی بر آن دارند که برنامه‌ای که نوشته اند را عمل کنند.
این افراد با آرامشی که دارند، روز خود را شروع می‌کنند و به پایان می‌رسانند. از همین روی اگر برنامه‌ای هم در این بین جا بماند در روز بعد به فکر انجام آن هستند و پرونده آن زیاد باز نخواهد ماند. یادگرفتن اصول برنامه نویسی امر ساده ایست و می‌توانید آن را به مرور زمان یاد بگیرید. اگر بلد نیستید برای یادگرفتن آن همت کنید.

۳) کمال گرا نباشید.
یکی از انواع اختلالات شخصیت، اختلال شخصیت وسواسی-جبری است. شاید مهم‌ترین ویژگی‌ای که در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری [۱])OCPD) به چشم می‌خورد، همان حس کمال گرایی است که باعث می‌شود هیچ وقت از کاری که انجام داده اند، احساس رضایت نکنند و چیزی فراتر از آن را در ذهن خود بپرورانند. آن‌ها حتی خود در کار‌هایی که به اتمام رسانده اند، به دنبال ایراد می‌گردند. شاید این رفتار را دیگران به نوعی وجدان کاری یا اخلاق مداری بدانند، در حالیکه اینطوری نیست، و وجدان ایشان به طرز افراطی آن‌ها را مورد نقد و ارزیابی قرار می‌دهد. [۲]این افراد از میان کار و روابط اجتماعی، چیزی که برای ایشان مهم است، کار و فعالیت آنهاست. از همین روی در برنامه‌های زندگی ایشان عناوینی، چون تفریح، استراحت، مرخصی و واگذاری کار به دیگری را نمی‌توانید بیابید.
با توصیفی که از این افراد بیان شد، می‌توان این حدس را زد که این افراد به خاطر کمال گرایی که دارند، هیچگاه از کار‌های خود رضایت ندارند. این افراد توجهی به جسم و روح خود و دیگران ندارند و فقط کار برایشان مهم است. از همین روی به زودی به خاطر این بی توجهی هم جسم و هم روان این افراد آسیب خواهد دید.
۴) سعی کنید خانواده‌ای شاد تشکیل بدهید.
 بر اساس متون دینی یکی از اهداف ازدواج و تشکیل خانواده، رسیدن به سکون و آرامش است. [۳]از همین روی بسیار به تشکیل این نهاد مقدس سفارش شده است.
خانواده خوب، نعمتی است که می‌تواند در بسیاری از بحران‌های زندگی، آرامش بخش انسان باشد. چه والدین، چه همسر و چه فرزندان می‌توانند التیام بخش درد‌های زندگی باشند. از همین روی تشکیل یک خانواده مناسب و سالم می‌تواند نوید بخش خوشبختی و آرامش ماندگار باشد.
پی نوشت:
[۱]. Obsessive–compulsive personality disorder 
[۲]. ریچارد پی. هالجین و سوزان کراس ویتبورن، آسییب شناسی روانی (دیدگاه‌های بالینی درباره اختلالات روانی)، مترجم: یحیی سیدمحمدی، تهران: نشر روان، ج ۲، ص ۳۱۹.
[۳]. آیه ۲۱ سوره روم: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانه‏ هاى او اینکه از [نوع]خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدان‌ها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در این [نعمت]براى مردمى که مى‏ اندیشند قطعا نشانه‏ هایى است.»