بدرقه، رسم بی‌نظیر ایرانی‌ها!
بدرقه، رسم بی‌نظیر ایرانی‌ها!

بدرقه یکی از رسوم زیبا و بی نظیر ایرانیان است. وقتی کسی قصد سفر میکند، دیگر اعضای خانواده با قرآن و ظرفی آب با دعا‌های خیر او را بدرقه می‌کنند.

به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من، در فرهنگ کهن سرزمین ما، تمامی رفتار‌ها و آداب‌ها در دایره‌ی روابط و زیرساخت‌های اجتماعی، معنا و مفهومی دیگر می‌یابد و در هر دوره خاص تاریخی با تکیه بر تاملات و ارتباطات فی مابین دیگر فرهنگ‌ها رنگ و بوی تازه‌ای به خود می‌گیرد. مقوله‌ی مسافرت و مسافر نیز مانند دیگر پدیده‌های اجتماعی از این امر جدا نیست مسافر چنانچه به تنهایی و یا به قصد منافع شخصی تصمیم به سفر بگیرد، تعلقات اجتماعی، خانوادگی، قومی و قبیله‌ای وی  باعث می شود که به تنهایی راهی نشود و وی را بدرفه کنند.

 
همرای کردن مسافر و مشارکت در سفر، به هنگان رفتن وجدا شدن از اهل و عیال و نیز در بازگشت از سفر در قالب مراسم و آداب بدرقه و پشواز معنا می‌یابد. 
 در روزگاران گذشته که سفر به آسانی الان نبود و کاری سخت و جانفرسا بود، رفتن به همین شهر مجاور هم با خودش کمال و پختگی داشت؛ چراکه برای طی کردن مسیر؛ تهیه آذوقه و آب و در امان ماندن از راهزن و عبور از گردنه بسیار سخت بود.  ممکن بود اصلاً هم به خانه برنگردی که پختگی و کمالت را به خانه بیاوری. بنابراین شخص از سفر برگشته حتی اگر به شاه‌عبدالعظیم (ع) رفته بود، کمی دنیادیده می‌شد.
برای همین بود که قدیما اگر می‌خواستی به سفر‌های دور بروی مراسم بدرقه‌ای احساسی همراه با کلی دعا و اشک و در آغوش کشیده شدن برای شما تدارک می دیدند. امروز از آداب بدرقه، تنها آینه و قرآنش برایمان مانده است، اما در تهران قدیم مردم علاوه بر آب و آیینه، عناصر و آداب دیگری هم برای بدرقه داشتند.

 
 ادوارد براون درباره رسم بدرقه در بین ایرانی‌ها نوشته است: «بدرقه هم یکی از رسوم ایرانیان است؛ وقتی مسافری از شهر خارج می‌شود یک یا چند تن از آشنایان او تا مسافتی با وی می‌روند و بعد خداحافظی می‌کنند. ایرانی‌ها یک رسم دیگر هم موسوم به استقبال دارند که قبل از ورود مسافر، تا مقداری از جاده را به پیشواز او می‌روند. ولی رسم استقبال، بیشتر جنبه تشریفاتی دارد. در صورتی که بدرقه، ناشی از محبت و صمیمیت است و ایرانی‌ها خود می‌گویند اگر کسی را بدرقه کردند، معلوم می‌شود که او را دوست دارند. وگرنه از همه استقبال می‌کنند. من نمی‌دانم منشأ این رسم کجاست. در سایر کشور‌ها هم، نظیر آن را ندیده‌ام و ظاهراً مختص ایرانی‌ها می‌باشد.» در هنگام سفر، زنان و کودکان به بدرقه مرد یا افراد دیگر خانواده می‌روند و برای او دعا می‌خوانند و آینه و قرآن را هم مادر، همسر یا خواهر به دست می‌گیرد که نشان از عاطفی بودن این مراسم است. البته جز این‌ها در سینی آرد و شیرینی و غلات و سبزه هم می‌گذاشتند. احتمالاً غلات و سبزی نشان از امید به آبادانی و سبزی است. شیرینی هم، برای شیرین کردن تلخی‌هایی که در سفر پیش رو دارند.
ادوارد براون در توصیفی از مراسم بدرقه نوشته: «یکی از نوکر‌ها آیینه‌ای به دست داشت و دیگری ظرفی پر از شکرپنیر. اول به من گفتند که قرآن را ببوسم و بعد دست مرا به آب و آرد زدند و گفتند آن را به‌صورت نوکر سالخورده‌ای که آنجا ایستاده بود، بمالم. وقتی که رفتم، شنیدم ظرف آب را پشت سر من روی زمین ریختند.» 
بدرقه، رسمی است برخاسته از محبت و عاطفه عمیق ایرانی‌ها و باور‌های زیبایی که درباره زندگی داشتند و دارند؛ محبت، شیرینی، آبادانی و خیر و برکت و سبزی. برای همین‌هاست که فقط ایرانی‌ها مسافت زیادی را با مسافر می‌آمدند و روی بام‌ها حرکت می‌کردند و چاووشی‌خوانی.
اوژن اوبن درباره بدرقه می‌نویسد: «آنگاه کسی که مسافر است، برای آنکه از پی‌آمد‌های ناگوار راه، به دور و بر حذر باشد، از زیر سینی-که قرآن در آن وجود دارد-که در بالای در خروجی نگه داشته می‌شود، سه بار گذشته و قرآن را با احترام می‌بوسد».
در سفرنامه‌ی عضد الملک نیز به رسم مشایعت مسافر توجه شده است: «اکثر اهالی قم، نایب الحکومه و جمعی از اشراف، به مشایعت حاضر شده؛ یک الی نیم ساعت در کنار جاده، ردیف یکدیگر ایستاده بودند و از جانب شهر هم زنان و اطفال بر سر دیوار‌ها و بام‌ها نشسته». ”
منبع: همشهری آنلاین/ پایگاه مجلات نور/ گهر