بزرگترین ثروت از نگاه امام علی (ع)
بزرگترین ثروت از نگاه امام علی (ع)

قناعت از فضائل اخلاقی به معنای اکتفا کردن به اندک و در مقابل زیاده‌خواهی است در ادبیات اقتصادی با واژگانی مانند بهره‌وری، کارآیی،بهینه‌سازی مصرف و صرفه‌جویی بیان می‌شود.

به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من  قناعت به معنای بسنده کردن به‌اندکی از آنچه مورد نیاز انسان است، تعریف کرده‌اند. همچنین قناعت را به رضایت داشتن به قسمت نیز معنا کرده‌اند. در فرهنگ فارسی قناعت در معنای خرسند بودن به قسمت و بسنده کردن به مقدار اندک، گفته شده است. امام علی(ع) قناعت را بهره‌مندی از دنیا به‌اندازه کفایت و رفع نیاز دانسته است. نه اکتفا کردن به مقدار کم و بهره‌مندی کم از دنیا. در منابع دینی قناعت صفتی است که با تکرار و تمرین در انسان به صورت ملکه‌ای در می‌آید که باعث خشنودی و راضی شدن به چیز کم و نگه‌داشتن نفس از زیاده‌خواهی است.
اهمیت و جایگاه
امام علی علیه‌السلام: مِن شَرَفِ الهِمَّهِ لُزومُ القَناعَهِ ( پایبندی به قناعت، از والایی همّت است.)
حضرت علی(ع) سفارشات زیادی به کارگزاران و فرمانداران خود نسبت به پرهیز از اسراف و تبذیر دارند و آنان را ملزم به صرفه‌جویی و مصرف صحیح بیت المال می‌کند.ایشان می‌فرمایند: نوک قلم‌ها را باریک و فاصله سطرها را کم کنید و از زیاده‌روی در هزینه نمودن بیت المال بپرهیزید زیرا که اموال مسلمانان نباید متحمل ضرر شود. همچنین بنا به روایت حضرت علی(ع) هیچ ثروتی بالاتر از قناعت نیست. و از پیامبر اکرم نقل شده که: خوشا به حال آنکه با اسلام هدایت شود و معیشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند.
در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص قرار دارد و موجب می‌شود که شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده کند و زاید بر آن را نطلبد. از این رو امام علی برای رسیدن به قناعت، ریشه‌کنی حرص را گام نخست شمرده ‌است. و از نظر سیاسی و اقتصادی نیز آبروی سیاسی و اقتصادی و خودکفایی یک مملکت را نیز قناعت حفظ می‌کند.
آثار، مراتب و نشانه‌ها
در روایات برای قناعت آثاری ذکر شده است: رضایت خداوند عزت انسان،سبکی حساب در روز قیامت،بی‌نیازی از مردم و اعطای حیاه طیبه از جمله آنهاست.
قناعت دارای دو مرتبۀ عالی و اعلی است؛ مرتبۀ نخست راضی بودن به حد ضرورت و کفاف و مرتبۀ دوم رضایت به کمتر از آن است.
در احادیث برای افراد قانع، نشانه‌های مختلفی ذکر شده است: همت بلند و شکرگذاری از جمله آنهاست به عنوان نمونه در روایتی از حضرت علی(ع) آمده است: قانع‌ترین مردم باش تا شکرگزارترین آنان باشی. یا در حدیث دیگری آمده است که زندگی با قناعت نشانه همت بلند است.
در احادیث گاهی کلمه قناعت‏ به معنای مطلق رضایت ‏به کار رفته است. در تفاوت قناعت و بخل گفتنی است: قناعت بیشتر در اخلاق فردی مطرح است و مربوط به استفاده بهینه از امکانات زندگی و اجتناب از زیاده روی در هزینه‌ها و مصارف و رضایت به نعمت‌های الاهی است، اگر چه اندک باشد، در حالی‌که بخل مربوط به اخلاق اجتماعی است، آن گاه که انسان باید به یاری دیگران بشتابد و از امکانات مالی و اعتباری خویش در جهت مصارف مورد نیاز جامعه استفاده نماید، بخل بورزد و هزینه نکند.
قبل از پرداختن به موضوع قناعت، معنای لغوی و اصطلاحی و تفاوت آن با بخل  مورد بررسی قرار گرفته و سپس به ارزش و آثار آن می‌پردازیم:
معنای قناعت و تفاوت آن با بخل
 قناعت در لغت ‏به معنای بسنده کردن به مقدار کم، از کالای مورد نیاز، و رضایت‏ به چیزی است که نصیب شخص می‏‌شود. در احادیث گاهی کلمه قناعت‏ به معنای مطلق رضایت ‏به کار رفته است. امام علی (ع) در نامه‌‏ای به عثمان بن حنیف می‏‌فرماید: آیا خودم را قانع کنم که بگویند او امیرالمؤمنین است و با آنها در سختی‌های روزگار مشارکت نداشته باشم؟
در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص بکار گرفته می‌‏شود. صفت قناعت موجب می‌‏شود که شخص به مقدار نیاز و ضرورت بسنده کند و زاید بر آن‌ را نطلبد. بنابراین می‌توان گفت قانع کسى است که به اندک بسنده مى‌کند و ناخشنود نمى‌شود و به سهم خویش راضی است.
 تفاوت قناعت با بخل: در تفاوت قناعت و بخل گفتنی است: قناعت بیشتر در اخلاق فردی مطرح است و مربوط به استفاده بهینه از امکانات زندگی و اجتناب از زیاده روی در هزینه‌ها و مصارف و رضایت به نعمت‌های الاهی است، اگر چه اندک باشد، در حالی‌که بخل مربوط به اخلاق اجتماعی است، آن‌گاه که انسان باید به یاری دیگران بشتابد و از امکانات مالی و اعتباری خویش در جهت دست‌گیری و یاری افراد نیازمند استفاده نماید، بخل بورزد و هزینه نکند. قناعت نمود مناعت طبع و بزرگواری و زهد و تحمل آدمی است، در حالی‌که بخل صفت رذیله و ناشی از حقارت نفس و نمود خودخواهی انسان است.

در این عرصه آدمیان به چهار دسته‌اند:
خود می‌خورند و به دیگران نیز می‌دهند، ایشان اهل انفاق اند.
خودنمی‌خورند و به دیگران می‌دهند، ایشان ایثارگرانند.
خود می‌خورند، ولی به دیگراننمی‌دهند. ایشان بخیل‌اند.
خود نمی‌خورند و به دیگران نیز نمی‌دهند، ایشان پست و لئیم‌اند.‌
می‌شود که انسان نه خود از مال خویش بهره ببرد و نه به دیگران بدهد، ولی این در نهایت پستی و لئامت و بدتر از بخل است، زیرا انسان بخیل تنها به دیگران نمی‌دهد و خود از مال خویش بهره دارد. بهترین حالت این است که انسان با رعایت قناعت هم خویش از مال خویش بهره لازم داشته باشد و هم زیادی آن را انفاق و ایثار کند و دیگران را نیز در بهره مندی خویش شریک نماید و با دردمندان و نیازمندان جامعه همدردی داشته باشد.
عقل عامل مهمی در گزینش قناعت است. حضرت علی (ع) می ‏فرماید: “آن که خردورزی کند، قناعت پیشه می‏کند”.
عقل قناعت را به علت آثار ارزشمند آن، بر می‏ گزیند و آن را به سود شخص می ‏داند و از جمله آثاری که به دنبال دارد: بی‏ نیازی انسان از غیر خود و قدرت یافتن آدمی برای تحمل کمبود‌ها و صبر بر آنها، گرچه انسان در ظاهر با قناعت، از امکانات ظاهری استفاده کمتری می‏ کند، ولی به جهت عاقبت قناعت، این عمل مورد پذیرش عقل است. هر اندازه سطح دانش شخص نسبت‏ به جهان و نفس خود بیشتر می‏ شود و با عمق بیشتری به مسائل انسانی توجه می‏ کند، در پذیرش صفات پسندیده انسانی، از جمله صفت قناعت، آمادگی بیشتری پیدا می‏کند.
با آنچه بیان شد روشن مى‌گردد که قناعت جلوه اى از حالت و ملکه زهد است که در رفتار و سطح معیشت زندگى انسان  پدید مى آید و در واقع زندگى زاهدانه همان زندگى با قناعت ساده و به دور از آزمندى، رفاه زدگى، تجملگرایى و تنوع طلبى است.
 
امیر المؤمنین (ع) نیز قناعت را به زندگى ساده و کم زرق و برق و سبک تفسیر کرده است: “به اندک دنیا بسنده کنید تا دینتان سالم بماند؛ زیرا مؤمن به اندکى که کفایتش کند قناعت دارد”. به طور کلی باید توجه داشت که قناعت، بخل ورزیدن و یا مصرف نکردن نیست، قناعت آن است که انسان از امکانات خویش به صورت صحیح و با بهره وری مناسب و رعایت الگوی مصرف توصیه شده در جامعه و مطابق دستورات اسلام استفاده کند و در این امور از زیاده روی و ریخت و پاش اجتناب ورزد.
آثار قناعت
قناعت از بعد مثبت و منفی دارای آثار فراوانی است. به برخی از پیامد‌های مثبت و منفی آن اشاره می‌کنیم:
پیامد‌های مثبت
الف) عزت و سر فرازی: قرآن به صراحت بیان می‌کند که عزت مخصوص خداوند، رسول خدا و مؤمنان است؛  این عزت و سر فرازی اهمیتش به قدری است که به انسان مؤمن اجازه داده نشده است که به هیج وجه خود را در مقابل دیگران خوار و زبون کند.
امام صادق (ع) فرمود: خداوند تمام امور مؤمن را به خودش واگذار کرده، ولى به او اجازه نداده است که خود را ذلیل و خوار کند، مگر نمی‌‏بینى خداوند در این باره فرموده: «عزّت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است»؟ بنابر این سزاوار است مؤمن همیشه با عزّت باشد و زیر بار ذلت نرود.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: شایسته نیست که مؤمن خود را ذلیل کند.  بی‌گمان، یکى از چیزهایى که سبب عزّت و بزرگى انسان می‌‏شود و او را از ذلّت و خوارى نجات می‌‏دهد قناعت است.
امیر مؤمنان (ع) فرمود: هیچ کس از شخص قانع عزیزتر نیست. قناعت وسیله عزّت است. قناعت سبب عزّت و بى نیازى از مردم است. قناعت پایدارترین عزّت است.
ب) گنج بى پایان: رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: قناعت گنجى است که فانى و مالى است که تمام نمى ‏شود.
على (ع) در این باره می‌فرماید: گنجى بى نیاز کننده ‏تر از قناعت نیست.
ج) قناعت و بى‏ نیازى: رسول خدا (ص) فرمود: بى نیازى به فراوانى ثروت نیست، بى‏ نیازى تنها در روحیه بى‏ نیازى است.
امام صادق (ع) فرمود: هر کس به آنچه خدا روزیش کرده قانع باشد از بى نیازترین مردم است؛ و نیز فرمود: برترین بى‏ نیازی‌ها قناعت است.
امیر مؤمنان (ع) فرمود: قناعت سرآمد بى نیازی‌ها است.

آثار سوء قانع نبودن
الف) ذلّت و خوارى: کسى که به آنچه خدا براى او مقدّر کرده است راضى نباشد، خواه ناخواه چشم طمع به مال دیگران خواهد داشت که در نتیجه، دست نیاز به سوى آنان دراز خواهد کرد و این خود موجب ذلّت و خوارى او خواهد شد.
امام صادق (ع) فرمود: چه زشت است براى مؤمن که میل و رغبتى در او باشد که او را خوار و ذلیل کند.
علامه مجلسى در توضیح حدیث می‌گوید: مقصود از میل و رغبتى که نکوهش شده و سبب ذلّت و خوارى انسان مى‏ گردد، آن است که دست به سوى مردم دراز کند و از آنان چیزى بخواهد، اما سؤال کردن از خدا و توجّه و رغبت به پروردگار گذشته از این که ذلت آفرین نیست، مایه سربلندى و عین عزّت است.
ب) نگرانى دائم: از نتایج آز و طمع، نگرانى و تشویش خاطر است.
امام باقر (ع) در باره نزول آیه: “هرگز چشم خود را به نعمت هاى مادّى که به گروه هایى از آن‌ها داده ‏ایم میفکن که این‌ها شکوفه‏ هاى زندگى دنیا است و براى آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزى پروردگارت پایدارتر است”، مى‏ فرماید: پیامبر اکرم (ص) وقتى این آیه را شنید راست نشست و فرمود: هر کس به خدا دل نبندد حسرت دنیا او را از پاى در مى ‏آورد، و هر کس چشم از مال و ثروت مردم بر ندارد حزنش طولانى شود و خشمش فرو ننشیند، و هر کس نعمت خدا را تنها در خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها ببیند عمرش کم و عذابش [ درد و رنجش‏]نزدیک شود.   
بنابر این، انسان باید همیشه در زندگى اعتدال و میانه روى را از دست ندهد و قناعت را پیشه خود سازد، که در غیر این صورت، روى سعادت و خوشبختى را نخواهد دید.