اهمیت و جایگاه صبر در اسلام+فیلم
اهمیت و جایگاه صبر در اسلام+فیلم

صبر یکی از سجایای اخلاقی است که بدون آن تداوم زندگی و موفقیت ممکن نیست و با صبر و پشتکار می‌توانید به هر چیزی غلبه کنید.

به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من، صبور بودن، این صفت اخلاقی به امور دینی اختصاص ندارد و هر انسانی برای هر اقدامی و هر هدفِ ریز و درشتی که در روزها، هفته‌ها و ماه‌ها و سال‌های زندگی خود دنبال می‌کند، باید به صبر که لازمه دست یابی به آن هدف هاست پایبند باشد. البته به هر میزان که هدف او بزرگ‌تر و دستیابی به آن دشوارتر و زمان بَرتر باشد، به همان میزان صبر بیشتری نیاز دارد.صبر و استقامت در اسلامصبر و استقامت در اسلام یکی از فضایل اخلاقی است که از ارزش بالایی برخوردار می‌باشد و در احادیث وارد شده از اهل بیت (علیه السلام) در مورد معنای صبر و استقامت صحبت شده است.پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:صبر سه نوع است: صبر در هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر ترک گناه. (۱)امام علی (علیه السلام):صبر آن است که انسان گرفتارى و مصیبتى را که به او مى رسد تحمل کند و خشم خود را فرو خورد. (۲)همچنین در جایی دیگر می فرمایند:اگر صبر کنى مقدرات الهى بر تو جارى مى شود و اجر خواهى بُرد و اگر بیتابى کنى باز هم مقدرات خداوند بر تو جارى مى شود و گناهکار خواهى بود. (۳)صبر و استقامت در بیان امام صادق (علیه السلام)حضرت صادق (علیه السلام) در این باره می‌فرماید:تنها صبر است که آن چه را که در باطن بندگان از نور و روشنایی ایمان هست ظاهر می‌کند، و شکایت و ناله در مقابل بلا‌ها ظاهر کننده تاریکی و وحشتی است که در قلب اشخاص وجود دارد.البته همه مردم مدعی وجود صبر در خودشان هستند، لکن صبر فقط در نزد کسانی یافت می‌شود که ایمان یقینی و خالصانه به خداوند داشته باشند.شکایت و جزع هم صفتی است که همه مردم وجود آن را در خود انکار می‌کنند، در صورتی که منافقین نمونه کامل این صفت هستند. زیرا نزول محنت و بلا می‌تواند ماهیت راستگویان و دروغگویان را نمایان سازد.منافقین، چون ظاهرشان با باطنشان یکی نیست از این جهت به محض این که گرفتار بلا شدند ماهیت آن‌ها معلوم می‌گردد و لب به شکایت و گله باز می‌کنند، در نتیجه رسوا می‌شوند.البته صبر حقیقی که صفت مومن شناخته شده صبری است که انسان به میل و رغبت خود آن را در قبال بلا‌ها و رنج‌ها به کار برد. ولی اگر بردباری از روی ناچاری و اضطرار باشد آن صفت کمال واقعی در وجود انسان پدید نمی‌آورد.معنای شکوه و جزع هم این است که قلب آدمی از مشاهده یک بلا و یا یک مصیبت مضطرب شود و آن شخص متالم گردد و رنگ صورت و حالش دگرگون شود.به طور کلی هر بلایی که نازل می‌شود، [اگر]از ابتدا خالی از تسلیم شخص به آن بلا و توجه به سوی خداوند و تضرع به او باشد، این شخص صبور نیست بلکه شکوه گر و بی بردباری می‌باشد.
صبر یک حالت مقاومت مثبت است که اولش بسیار تلخ، ولی آخرش بسیار شیرین و مطبوع می‌باشد.به عبارت دیگر صبر لقمه‌هایی است که لقمه اول تلخ و ناراحت کننده است، ولی هر چه جلوتر برود شیرین‌تر می‌شود که لقمه آخر آن از همه گواراتر است.پس اگر کسی آن لقمه‌های تلخ اولی و دومی و سومی را بخورد و باز هم ادامه دهد می‌تواند به لقمه‌ی آخری که نتیجه صبر است و بسیار گوارا هم می‌باشد برسد.ولی اگر از همان لقمه اولی و یا دومی تلخ زده شد و نتوانست سختی آن بلا و یا آن مصیبت را تحمل نماید، دیگر نمی‌تواند به صبر و استقامت دست یابد.هر کس قدر و ارزش واقعی صبر را بشناسد دیگر از آن دست بر نمی‌دارد. چنان که خداوند متعال در قرآن کریم در داستان حضرت موسی با حضرت خضر (علیه السلام) می‌فرماید: حضرت خضر به موسی می‌گوید (تو چگونه می‌توانی به چیزی صبر کنی که از نتیجه و عاقبت آن آگاه نیستی؟.) [و کیف تصبر علی مالم تحبطه خبرا.]با توجه به مفاد این آیه کسانی می‌توانند صبر و بردباری را پیشه خود سازند که نتیجه شیرین آن را قبلا دیده باشند؛ بنابراین اگر کسی از روی اکراه به بلا و مصیبت صبر کند (یعنی نه از روی اشتیاق و رغبت) و یا این که به مردم از آن مصیبت شکایت نکند و یا به خاطر حفظ آبروی خویش در مقابل دیگران جزع و ناله نکند، این اشخاص از نظر اسلام جزو صبر کنندگان عام می‌باشند و نصیبشان از این گونه صبر همان است که خداوند فرموده (یا محمد به صبر کنندگان مژده بده) [و بشر الصابرین]یعنی آن‌ها را به بهشت و مغفرت ما مژده بده.ولی اگر مومنی بلا و مصیبت‌ها را با اشتیاق و میل استقبال کند و با آرامش و وقار آن‌ها را تحمل نماید، این شخص مقامش از آن شخص اولی والاتر است و جزو صابران خاص محسوب می‌شود و نصیب این شخص از عنایت خداوند متعال همان است که فرموده (به درستی که خداوند با صبر کنندگان است.) [ان الله مع الصابرین]

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
پی نوشت:۱. کافى (ط-الاسلامیه) ج۲، ص۹۱، ح۱۵،۲. عیون الحکم و المواعظ (لیثی) ص ۵۶، ح ۱۴۳۹،۳. جامع الأخبار (شعیری) ص ۱۱۶منبع: سایت دلدادگان