وصیت تملیکی زمانی تنظیم میشود که فردی بخواهد مالی از اموال خود را به صورت رایگان و برای زمان بعد از فوت خود به دیگری بدهد.
اما زمانی که فردی تصمیم بگیرد امری از امور خود را برای زمان بعد از فوت خود به دیگری موکول کند باید وصیت عهدی تنظیم کند.
به طور کلی وصیت به دو نوع عهدی یا تملیکی تقسیم میشود.
در واقع وصیت تعیین تکلیف شخص نسبت به اموال یا امورش برای بعد از زمان وفاتش نام دارد، وصیت عمل حقوقی است که آثار آن معلق به فوت است.
وصیت به خودی خود و ذاتا نه عقد است و نه ایقاع بلکه وصیت قالبی است که عقود و ایقاعات مختلفی را میتوان در آن ریخت و آثار آن عقد یا ایقاع را برای بعد از فوت محقق کرد اگر آنچه در قالب وصیت بیان میشود عقد باشد وصیت عقد میشود و نیاز به قبول دارد و اگر آنچه در قالب وصیت بیان میشود ایقاع باشد وصیت ایقاع میشود و نیاز به قبول ندارد.
توجه داشته باشید که وصیت تنها عمل حقوقی است که ذاتا معلق است و تعلیق جز ذات آن است یعنی آثار وصیت برای بعد از فوت حاصل میشود.
همانطور که پیشتر نیز اشاره کردیم اقسام اصلی وصیت به دو نوع وصیت تملیکی و وصیت عهدی تقسیم میشود.
وصیت تملیکی به معنای تملیک مال به شخصی برای بعد از فوت است یعنی شخصی وصیت کند که بعد از فوتش فلان مال یا اموالش به فلان شخص یا اشخاص برسد.
شخص وصیتکننده را موصی و شخصی را که به نفع او وصیت شده موصی له و مالی را که مورد وصیت واقع شده موصی به میگویند.
وصیت تملیکی خود به دو نوع وصیت تملیکی خاص و وصیت تملیکی عام تقسیم میشود.
- وصیت تملیکی خاص وصیتی است که موصی لهم آنها محصور باشند چنین وصیتی عقد است و نیاز به قبول موصی لهم دارد. مانند آن که شخصی وصیت کند که بعد از فوتش فلان زمین به فرزند پسرش برسد.
- اما وصیت تملیکی عام یعنی وصیتی که موصی لهم آن عام است مانند وصیت برای دانشجویان دانشگاه تهران چنین وصیتی ایقاع است و نیاز به قبول موصی لهم ندارد.
وصیت تملیکی همانطور که پیشتر نیز اشاره شد به این معناست که شخصی وصیت کند که فلان مال یا اموالش بعد از فوت او به مالکیت شخص یا اشخاصی درآید. اگر آن شخص محصور باشند با قبول آنها بعد از فوت شخص وصیت کننده این انتقال مالکیت رخ میدهد.
اما وصیت به تملیک نوعی وصیت عهدی است به این معنا که موصی وصیت کند که بعد از فوت او فلان مال یا اموالش به موجب یک عقد ناقل مالکیت مانند بیع به دیگران منتقل شود در این صورت وراث باید به این وصیت عمل کنند و آن مال را به شخص ثالث تملیک کنند.
باید توجه داشت که در وصیت تملیکی تملیک موصی به، به موصی له منوط است به قبول وصیت از ناحیه موصی له بعد از فوت موصی؛ بنابراین اگر موصی فوت کند و موصی له وصیت را قبول کند مالک موصی به میشود هرچند که هنوز موصی به را تحویل نگرفته باشد.
به عبارت دیگر قبول وصیت ناقل است و آثار وصیت و تملیک موصی به به موصی له از تاریخ قبول وصیت محقق میشود نه از تاریخ فوت مگر اینکه احراز شود که موصی اراده خلاف داشته است یعنی میخواسته مالکیت موصی به و آثار وصیت در فاصله فوت و قبولی هم جاری شود.
شکل تنظیم وصیت
در قانون امور حسبی برای تنظیم وصیتنامه سه شیوه خودنوشت، رسمی و سری پیشبینی شده است؛ بنابراین در قانون امور حسبی تنظیم وصیت به صورت شفاهی پذیرفته نشده است و بنابر ماده ۲۹۱ قانون امور حسبی اگر وصیتنامهای بدون تشریفات مقرر در آن قانون و خارج از اشکال مندرج در قانون منعقد شده باشد در مراجع رسمی پذیرفته نیست مگر آن که وراث به صحت وصیت اقرار کنند.
این ماده مبنی بر منحصر دانستن تنظیم وصیتنامه در اقسام خودنوشت و یا رسمی و سری به موجب نظر شورای نگهبان خلاف موازین شرع اعلام و در نتیجه ابطال شده است شورای نگهبان در نظر مزبور بیان داشت که به طور کلی اعتبار وصیتنامه مانند سایر اسناد در صورتی است که حجت شرعی بر صحت مفاد آن باشد.
به این ترتیب در خصوص وصیت محدودیتهای قانون امور حسبی را منتفی کرد و اثبات صحت وصیتنامه را کافی دانست بنابراین در حال حاضر وصیتنامه میتواند کتبی یا شفاهی باشد و محدود به تشریفات و اشکال مندرج در قانون امور حسبی به صورت رسمی و سری و خود نوشت نیست.
اما در توضیح شرایط تنظیم وصیتنامه خودنوشت مطابق ماده ۳۷۸ قانون امور حسبی باید به این نکات اشاره کرد که وصیت تماما باید به خط موصی نوشته شود. همچنین تاریخ روز ماه و سال به خط موصی باید ذکر شده باشد، علاوه بر آن وصیتنامه باید دارای امضا بوده و سند عادی محسوب میشود.
برای اشخاص بیسواد امکان تنظیم وصیتنامه خودنوشت و سری وجود ندارد و آنها چارهای جز تنظیم وصیتنامه رسمی ندارند که در این مورد نیز بهتر است بعد از مشورت با وکیل آنلاین یا حضوری باشد.
در خصوص وصیتنامه سری موارد زیر قابل توجه است:
- نزد مامورین رسمی تنظیم نشده است اما باید به ترتیبی که برای امانت اسناد در قانون ثبت اسناد مقرر گردیده در اداره ثبت امانت گذارده شود.
- ضرورتی ندارد که وصیتنامه سری به خط موصی باشد یا تاریخ داشته باشد بلکه کافی است که به امضای او برسد مگر اینکه موصی قدرت تکلم و حرف زدن نداشته باشد که در این صورت باید تمام وصیتنامه را به خط خود نوشته و امضا کند.
- سند ثبت امانت وصیتنامه سری سند رسمی محسوب میشود ولی خود وصیتنامه سری سند عادی است.
لازم به ذکر است که وصیت اکراهی غیر نافذ است و از جانب موصی قابل تنفیذ یا رد است مگر آنکه این اکراه، اکراه مادی باشد و به کلی موجب منتفی شدن قصد شود که در این صورت وصیت اکراهی باطل است.
اما اگر موصی قبل از تنفیذ یا رد فوت کند حق تنفیذ به وراث نمیرسد و وصیت باطل میشود.
در رابطه با وصیت در حال خودکشی طبق ماده ۸۳۶ قانون مدنی اگر شرایط زیر با هم جمع باشند وصیتی که در حال خودکشی صورت گرفته باطل است.
اگر شخصی خود را مجروح یا مسموم کند یا پرتاب کند یا اعمالی از این قبیل که موجب هلاکت است مرتکب شود و در ارتکاب این اعمال قصد خودکشی داشته باشد نه قصد اموری مانند قدرت نمایی و حرکات آکروباتیک و غیره… و همچنین در فاصله بین انجام عملیات خودکشی تا مرگ وصیت کرده باشد.
برای مثال شخص ابتدا رگ خود را قطع کند و در فاصله خونریزی قبل از آن که بمیرد وصیت کند یا شخص ابتدا سم بخورد و قبل از آن که سم اثر کند وصیت نامه بنویسد بنابراین اگر موصی ابتدا وصیت بنویسد و بعد سم بخورد یا رگ خود را قطع کند وصیت او صحیح است.
خودکشی او به مرگ منجر شود بنابراین اگر شخص سم بخورد و سپس خودکشی کند اما او را از مرگ نجات دهند وصیت او صحیح است.
این حکم فقط ناظر به وصیتهای راجع به اموال است یعنی وصیتهای غیر مالی در فاصله خودکشی تا مرگ صحیح است.
در خصوص وصیت بر جنین میتوان به ماده ۸۵۱ قانون مدنی اشاره کرد که اینطور بیان داشته که به نفع جنینی میتوان وصیت کرد که نطفه او در زمان انشای وصیت منعقد شده باشد حتی اگر از انعقاد نطفه یک روز گذشته باشد و قبول چنین وصیتی از جانب ولی یا امین موقت او صورت میگیرد البته تملک موصی به توسط او منوط به زنده به دنیا آمدن است؛ بنابراین اگر جنین سقط شود وصیت باطل میشود.
اگر سقط طبیعی باشد وصیت باطل میشود اما اگر سقط ناشی از جرم باشد در این صورت موصیبه، به ورثه جنین میرسد.
در خصوص وصیت برای محروم کردن برخی از ورثه از ارث باید به این نکته اشاره کرد که اگر کسی به موجب وصیت یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور باطل است چه این وصیت بیش از ثلث ترکه باشد و چه کمتر از ثلث ترکه.
بنابراین وصیت مبنی بر محروم کردن یکی یا برخی از وراث از ارث با توجه به اطلاق و عموم ماده ۸۳۷ قانون مدنی تا حد ثلث ترکه نیز نافذ و جاری نیست.
اگر شخصی در زمان حیاتش اموالش را به همه وراثش به جز یک یا چند نفر از آنها ببخشد یا به هر نحوی منتقل کند و برای یک یا چند نفر از وراثی چیزی باقی نگذارد این اقدام او صحیح است زیرا شخص تا زمانی که زنده است میتواند در اموال خود تصرفات حقوقی بنماید آنچه باطل است وصیت به محروم کردن برخی از وراث از ارث است.
رجوع از وصیت یعنی موصی تا قبل از فوت از وصیت خود رجوع کند که دارای این احکام است رجوع میتواند به طور صریح یا ضمنی باشد همچنین حق رجوع از وصیت قابل اسقاط نیست.