به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من ، زندهیاد محمدرضا آقاسی ، در سن ۴۶ سالگی در سوم خرداد سال ۱۳۸۴ بر اثر عارضه قلبی آسمانی شد و در قطعه ۲۵ بهشت زهرا در کنار شهدا آرام گرفت. از این شاعر دلسوخته بالغ بر سه هزار بیت شعر در موضوعات مذهبی، اجتماعی، سیاسی و… بر جای مانده است.
زندگینامه
مرحوم «محمدرضا آقاسی» فرزند ششم یک خانواده مذهبی بود که در ۲۴ فروردین سال ۱۳۳۸ در محله امامزاده سید نصرالدین تهران، به دنیا آمد. آقاسی درباره خانواده خود اینگونه نقل میکند: «مرحوم پدرم، با آنکه سوادی به آن صورت نداشت، اما قاری قرآن بود و از مریدان مرحوم آیت الله «حاج سید احمد طالقانی آل احمد» که روحانی سرشناس محل ما بود و پدر جوانمرد فاضل؛ زنده یاد «جلال آل احمد». از طرفی، مادرم حدود چهل سال است افتخار مداحی حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) را دارد. از زمان بچگی کلمات را به هم میبافتم. مشخصاً از سنین سیزده چهارده سالگی. تقریباً بیست ساله بودم که انقلاب شروع شد. قبل از انقلاب، دو سالی هنرجوی «هنرستان هنرهای زیبا» شهر تهران بودم. منتها، از آنجا که به نحوه آموزش متون درسی و مدیریت خشک و بی بهره از ظرافتهای تعلیم و تعلم هنری اولیاء امور هنرستان اعتراض داشتم، با مدیر، ناظم و بعضی از اساتید آنجا برخورد پیدا کردم. روی همین حساب هم، دو سال پیاپی مرا مردود کردند و دست آخر سال سوم؛ اخراجم کردند. بعد از آن ماجرا، مدتی در تسلیحات ارتش کار میکردم. این وضع ادامه داشت تا حوالی تابستان ۱۳۵۷ که با اوج گیری مسائل انقلاب، از تسلیحات هم زدم بیرون.»
آقاسی؛ شاعر مثنویهای شورانگیزآقاسی را بیشتر به واسطه مثنویهای شورانگیز او میشناسند. قالب شعری که در میان سایر گونههای شاعرانگی به دلیل قدرت و توانایی منحصر به فرد بیان خود بسیار قابل توجه است.مرحوم آقاسی خود در این باره اظهار کرده است: «انتخاب قالب شعری برای بیان ادراکات و احساسات شاعرانه ام، به این خاطر بود که در این قالب، برای فَوَرانِ شور درونی شاعر، به نسبت دیگر قالبهای شعری، میدان به مراتب وسیع تری وجود دارد. مثنوی دریاست، مثنوی اقیانوس است. وقتی بخواهی بیایی توی چنین وادی هایی، «شرط اول قدم آن است که مجنون باشی». باید ایمان داشته باشی که ذاتاً فقیری و غنی مطلق خداست و باب جود و عطای خدا، آل محمد (ع) هستند. باید کاسه گدایی برداری، بروی در خانه اهل بیت (ع) را بزنی. احساس استغنا و بی نیازی هم نباید داشته باشی. در چنین صورتی؛ مطمئن باش اهل بیت (ع) تو را دست خالی از در خانه شان برنمی گردانند. هرچه شکستهتر و زارتر در خانه شان بروی، کاسه گدایی تو را پُرتَر میکنند. حالا در رابطه با معروفترین شعری که خلایق در این ملک مرا به آن میشناسند؛ یعنی شیعه نامه، فقط میتوانم بگویم که من شیعه نامه را از کرم اهل بیت (ع) دارم، نه از خودم؛ که هیچ ام و هیچ.»
مرحوم محممدرضا آقاسی در حال شعرخوانی برای کودکان
شعر آقاسی به مثابه همان قول ابتدایی نگارنده، شعری است تند و بی پروا و نشأت گرفته از عمق ایمان و اعتقاد یک انسان بر مبانی آفرینش خود. در شعر او انسان به معنی انسان ظهور ندارد که انسان در دنیای شاعرانگی اش چیزی جز معنای هبوط الهی در خود ندارد.
حسین قرایی، شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات فارسی درباره مرحوم آقاسی اینگونه می گوید:
در دهه ۷۰ یکی از تریبونهای شعر و فرهنگ، رسانهای به نام، «محمدرضا آقاسی» بود. او «شاعر رسانه»ای بود که طریقه شعرخوانیاش «خلاف آمد عادت» بود؛ نوع پوشش، موهای بلند و استفاده از حرکات دست و سر هنگام شعرخوانی، مکث کردن روی واژههای خاص، کوتاه و بلند کردن صدا در بزنگاههای شعرخوانی، از او شاعری ساخته بود که با قافیه، قیافه نمیگرفت.
مسلماننمایان تکنوکرات!
رهاوردتان چیست جز منکرات؟
شما گر نماینده مردمید
چرا مات و مبهوت و سر درگمید؟
شمایی که دین را به نان میدهید
کجا در ره عشق، جان میدهید؟
نمایندگانی کز این امتند
خداباور و تشنه خدمتند
اگر خشم دینی ملایم شود
بر این سرزمین، غرب حاکم شود
شاید اینگونه ابیات آقاسی کمتر از شاعرانگی مایه داشته باشد، ولی خون اعتراض در رگ بیتهای شعرش چشمنوازی میکند. معتقدم آقاسی در شعرهایی از این طیف و طایفه، جرأت سرودن و تازگی را توأمان در قالب شعار ریخته و خوب از عهده کار برآمده است.
در تاریخ ادب فارسی، شاعران زیادی با عنوان «مردمی» قلمداد میشوند، ولی من در دوره معاصر، بویژه از مشروطه به این طرف، که شعر اجتماعیتر میشود، ندیدهام صاحبنظران حوزه ادب فارسی راجع به شاعری اینچنین بگویند و راجع به او اینگونه روایت کنند: «آقاسی را به سازمان تبلیغات مشهد دعوت کردیم. سالن اجتماعات آنجا ۶۰۰ نفر بیشتر ظرفیت نداشت. با حضور آقاسی، آن سالن اجتماعات مملو از جمعیت میشود و ۳ طبقه سازمان تبلیغات از مشتاقان شعر او پر میگردد. تا آنجا که از ترس فروریختن ساختمان و… آتشنشانی را در جریان قرار دادیم».
یا مثلا روایت غلامرضا آقاسی-فرزند مرحوم آقاسی- از سفرشان به شیراز و برخی روستاهای آن سامان شنیدنی است که میگوید مساجد روستا سرشار از جمعیت میشد و مردم به شعرخوانی پدرش علاقه وافری نشان میدادند. شاهد مثالهای گوناگونی از افراد مختلف درباره استقبال مردم از اشعار آقاسی هست که حیرتانگیز است و باید این روایتها در دفتری گردآوری و تدوین شود.
محمدرضا آقاسی، جماعت مشتاق شعر فارسی را به اشک و حماسه و مهربانی و لبخند و بیم و امید و عشق و اعتراض و… میهمان میکرد. همه این مضامین، او را به یک رسانه تبدیل کرده بود؛ رسانهای که برخی اوقات برفکی هم میشد، ولی حافظه عجیبش هنگام شعرخوانی این برفک را کنار میزد و یکی، دو ساعت جماعت را میخکوب خود میکرد.
از ویژگیهایی که در چشمانداز رنگینکمانی شعر آقاسی قابل درنگ است «اعتراض» است و «اعتراض»! اعتراض در چارچوبی عقلایی. اکثر اعتراضهای این شاعر دردمند، با روحیه انقلابیاش گره میخورد.
درگذشت
محمدرضا آقاسی، شاعر و مثنویسرای اهل بیت عصمتوطهارت، در سن ۴۶ سالگی، بامداد سه شنبه سوم خرداد ماه ٨۴ به علت عارضه قلبی در مرکز تخصصی قلب تهران دار فانی را وداع گفت. پیکر وی ۵ خردادماه از مقابل معراج الشهدای تهران تشییع و در قطعه ۴۴ شهیدان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
رهبر معظم انقلاب در پیامی درگذشت شاعر آزاده و بسیجی مرحوم آقاسی را این گونه تسلیت گفتند:
با تأسف و تأثر خبر درگذشت شاعر آزاده و بسیجی مرحوم محمدرضا آقاسی را دریافت کردم. این حادثه غمانگیز، ضایعهای برای هنر و ادبیات متعهد کشور و به ویژه شعر مذهبی و انقلاب به شمار میرود. شعر روان و با مضمون و خوش ساخت آقاسی که نمایشگر دل پاک و احساسات صادق و هنر خودجوش او بود، بیشک دارای جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر است. درگذشت این شاعر عزیز را به جامعه ادبی و شعرای کشور و به علاقمندان آثار او و بطور خاص به خانواده گرامی و دوستان و یاران این بسیجی دلباخته تسلیت عرض میکنم و شادی روح و علو درجات او را از خداوند متعادل مسألت مینمایم.
آثار و اشعار مرحوم آقاسی
شیعهنامه “گزیدهای از اشعار در مدح اهل بیت (ع) “بر مدار عشقحق نمک
بر مدار عشق ، مجموعه سه هزار بیتی از اشعار مرحوم آقاسی می باشد که توسط دفتر گردآوری و تدوین آثار استاد محمدرضا آقاسی منتشر شده است. کتاب حق نمک نیز توسط دفتر گردآوری و تدوین آثار استاد محمدرضا آقاسی منتشر شده است. یکی از معروف ترین اشعار مرحوم آقاسی ، شعر ایشان برای امام زمان است که در ادامه چند بیت آن آماده است :
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید … شاید
پرده از چهره گشاید … شاید
دست افشان … پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند
بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
بر که بسپارد زمان خویش را
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
منابع :
خبرگزاری فارس
https://rasekhoon.net/
https://fa.wikipedia.org/