پدر و مادر در نگاه اسلام و دیگر ادیان دارای جایگاه ویژه ایست که سفارش بسیار در تکریم ایشان شده است. با ما همراه باشید تا با اکرام والدین از نگاه قرآن و روایات بیشتر آشنا شوید.
به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من ، قرآن کریم انسان را به قدر دانی از پدر و مادر با هر مرام و مسلکی که دارند، سفارش می کند.
سوره لقمان
سوره لقمان در مکه نازل شده است و دارای «۳۴ آیه». غرض اصلی این سوره دعوت به توحید و معاد و عمل به تکالیف دینی می باشد [۱]و در کنار آن به بخشی از اخلاق اجتماعی و کیفیت معاشرت مردم نیز پرداخته شده و در این جهت سخنان حکمت آمیزی از لقمان شده است، به همین مناسبت به سوره لقمان نامگذاری شده است.
یکی از محتواهایی که این سوره به آن میپردازد، نصایح حکمت آمیز لقمان به فرزندانش بازگو می کند که شامل: احسان به پدر و مادر است [۲]که قرار است در این مقاله به بحث در مورد آن بپردازیم.
قدر شناسی از پدر و مادر
قرآن کریم انسان را به قدر دانی از پدر و مادر با هر مرام و مسلکی دارند سفارش می کند و این سفارش را با کلمه «وصینا» که بیانگر مهم بودن موضوع است آغاز میکند و در آیاتی دیگر انسان را به قدر دانی و تشکر از زحمات پدر و مادر فرا می خواند و آن را در ردیف شکر خدا قرار می دهد. [۳]همینطور در قرآن کریم آیات دیگری وجود دارد که میفرماید: «از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر نیکی و احسان نمایید» [۴]و حضرت یحیی را بخاطر رعایت حقوق والدین فردی ستوده اعلام می دارد و می گوید «او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار و خوش رفتار بود و هرگز نافرمان و متمرد نبود» [۵]و در نهایت به روایاتی از پیامبر اکرم (صلی علیه و آله و سلم) که او، چون از پدر و مادر محروم بود و آرزو می کرد که پدر و مادرش زنده بود و به آنان خدمت می کرد و رضایت شان را جلب می کرد. [۶]پس با توجه به آیات و روایت گفته شده در می یابیم همانطور که خدا، ولی نعمت حقیقی است پدر و مادر نیز واسطه نعمتهای زیادی برای انسان بوده و زحمتهای زیادی برای فرزندان خود کشیده اند و تشکر و قدر دانی از هر، ولی نعمتی امری بسیار مهم و ناسپاسی از آن امری کاملا ناپسندیده و زشت می باشد.
مهمترین روش تشکر از پدر و مادر
یکی از مهمترین راههای سپاس و قدر دانی نسبت به پدر و مادر که باید تمام فرزندان آن را یاد بگیرند استفاده از کلمات دلپذیر و زیبا می باشد، زیرا این روش سبب شده که علاوه بر بهبودی در روابط بین فرزندان و والدین خداوند متعال نیز از آنها راضی و خشونت باشد، امام صادق (علیه السلام) در همین مورد میفرماید: «احسان به پدر و مادر و سخن گفتن نیکو و دلنشین با آنان است همچنین فرزندان باید تلاش کنند تا والدین مجبور نشوند آنچه را که لازم دارند یا دلشان میخواهد به زبان بیاورند بلکه باید قبل از درخواستهای والدین نیازهایشان برطرف کرد. [۷]
برکات تشکر از پدر و مادر
بر اساس روایات مختلف از اهل بیت (علیه السلام) سپاس و قدر دانی از زحمات والدین برای فرزندان برکات بیشماری دارد که در اینجا به چند نمونه آن اشاره می کنیم که به شرح زیر است:
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «مردی پیش پیامبر اکرم (صلی علیه و آله و سلم) رفت و گفت من با تو برای هجرت و جهاد بیعت میکنم، پیامبر گفت اگر یکی از والدین تو زنده است به سوی آنان برگرد و با آنان با نیکی رفتار کن» با استفاده از این روایات در می یابیم که قدر دانی از والدین با ارزشتر از جهاد و هجرت در خدا می باشد. [۸]امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «هر کس دوست دارد خداوند متعال در لحظه مرگ بر او آسان بگیرد به بستگان خود صله ارحام کرده و بر پدر و مادر خود نیکی کند در این صورت در لحظه مرگ احساس آرامش و راحتی خواهد کرد و در دنیا در زندگی خود به فقر و بیچارگی دچار نخواهد شد» با استفاده از این روایات در می یابیم که قدر دانی از والدین موجب رفاه و راحتی در هنگام مرگ خواهد شد. [۹]
مضرات نا سپاسی از والدین
همینطور که در بالا از برکات نیکی به پدر و مادر صحبت کردیم ناسپاسی و نافرمانی از آنان نیز مضراتی را برای فرزندان به بار می آورد، از بدترین این مضرات میتوانیم به محرومیت از الطاف خداوند متعال اشاره کنیم که در آیات و روایات به خوبی به این مسئله مهم اشاره شده است.
علاوه بر این باید بگوییم که علاوه بر محرومیت از الطاف خداوند انسان از حقوق اجتماعی نیز محروم خواهد شد به طوری که امام صادق (علیه السلام) در روایاتی فرمودند:
به چند گروه سلام ندهید:
۱-شراب خواران
۲-قمار بازان
۳-اهل ساز و آواز و رقص
۴- کافران
۵-کسانی که به مادرشان دشنام می دهند
۶-شاعران و گویندگان بد دهن. [۱۰]
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
پی نوشت:
[۱]. المیزان، ج ۱۶، ص ۲۰۹
[۲]. تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۵-۶
[۳]. نساء/۳۶
[۴]. بقره/۸۳
[۵]. مریم/۱۴
[۶]. کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۷۰
[۷]. اسراء/۲۳
[۸]. مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۹۹
[۹]. روضه الواعظین، ج ۲، ص ۳۶۷
[۱۰]. خصال شیخ صدوق، ج ۱، ص ۳۳۰