جوادیه تهران از آن دست محلههای قدیمی و پر داستان است که اگر به آرامی و تامل در کوچه پس کوچههای آن قدم بزنید و به دید خریدار به اطرافش نگاه بیندازید قطع به یقین سوژههایی گیرتان میآید که از یافتنشان لذت میبرید؛ مثل ایستگاه قالیشویی جوادیه.
به گزارش سرویس وبگردی پاتوق من ، در ایام قدیم، اسامی محلهها را به دلایل مختلفی انتخاب میکردند که مهمترین آن کسب و کارهایی بودند که نیاز مردم را برآورده میکردند و نمونههای فراوانی از آن را میتوانید در محدوده بازار قدیمی تهران بیابید از جمله محلههای ماستیها، سرکهایها، پالاندوزها و .. حالا کمی دقیقتر صحبت کنیم!در برخی از محلههای جنوب تهران، مثل جوادیه و ایستگاه معروفش به نام قالیشویی، که سابق بر این در خیابان بیست متری جوادیه بوده، میشود حکایت و داستان جالبی پیدا کرد. میخواهیم در گزارش پیشرو گشتی بزنیم در خاطرات آن روزگارها.
قبل از اینکه یک راست برویم سراغ تاریخچه محله قالیشوییهای محله جوادیه تهران و همه چیز را روی دایره بریزیم، باید اعتراف کرد قبل از اینکه پای مبل به خانههای ما ایرانیها باز شود کف خانهها قالی بود و فرش دستی. زیر پای هر کس به اندازه توانش قالی پهن بود که زیراندازش بود و تازه بعد از مرگ به بچههایش ارث میرسید و عین طلا سرمایه محسوب میشد که میتوانست گره از کار باز کند.شستنش هم کار سادهای نبود؛ زنها قالیها را داخل حیاط پهن میکردند و چند نفری با پارو به جانش میافتادند. بعدها با آپارتمانی شدن خانهها دیگر قالی شستن هم از فهرست کارهای اهل خانه حذف شد و قالیشوییها جایش را گرفت. مثلا در دل محله جوادیه، قالیشوییهای فراوانی متولد شدند که در کل تهران شهرت یافتند. هرچند سالهاست به علت مسکونی شدن جوادیه، کارخانههای قالیشویی از این محل کوچ داده شدند، اما هنوز رد خاطرهشان بین حرفهای مردم پیدا میشود. هنوز هم «ایستگاه قالیشویی» یادگار آن روزها است.
اینجا ایستگاه قالیشوییهاستتا چند سال قبل، جوادیه چندین قالیشویی بزرگ داشت که حالا به فضای سبز و مجتمعهای مسکونی تبدیل شدهاند. محل قالیشویی بهزادنیا در خیابان دارابی و صالحنیا بود و به یقین میتوان گفت قالیشویی بهزادنیا نخستین قالیشویی بودکه در محله جوادیه شروع به کار کرده و بعد از آن قالیشوییهای دیگر راه افتادهاند.
«سامان محمدیان» از کارگران بازنشسته این کارخانهقالیشویی میگوید: «دم عید سرمان به شدت شلوغ میشد. خاور ۱۸ چرخ بود که قالی میآورد و میبرد. آن زمان قیمت شستوشوی قالی متری ۴ تومان و حقوق کارگر روزی ۱۰۰ تومان بود و هرکارخانه بیش از ۶۰ کارگر داشت که از ۷ صبح تا ۴ بعدازظهر یکسره کار میکردند. حقوق کارگرها هفته به هفته صبح پنجشنبه تا ساعت ۹ صبح پرداخت میشد. یادشبهخیر.»
حیات و ممات قالیشوییها در گرو آب!
اگر خودتان در حیاط خانه یک قالی شسته باشید دستتان آمده که برای شستن قالی چقدر آب مصرف میشود. حساب کنید قالیشویی با آن عظمت چقدر مصرف آب دارد؟ به نوعی کارخانه قالیشویی جزو کارخانههایی است که حیات و مماتشان مستقیماً وابسته به آب است، حالا جوادیه از کجا این آب را تأمین میکرده قصه دارد. سالیان قبل سطح آبهای زیرزمینی جنوب تهران آنقدر بالا میآید طوری که آب قناتهایش را نمیتوانستند مهار کنند و سرریز میکرده. آقای بهزادنیا هم برای کارخانه قالیشوییاش چاه عمیقی میزند که از فرط پرآبی تا ۴ کارخانه قالیشویی محله را جواب میداده و اینطور غصه آب را نداشتهاند.
جالب است بدانیدکه قالیشوییهای محله جوادیه در قدیم علاوهبر مردهای جوادیه برای زنهای محل هم کار ایجاد کرده بود. در قسمت دارکشی قالیها، میخهای ۴ سانتی که به دیوار میزدند و کج میشد کیلویی ۱۵ زار دستمزد میدادند تا تعدادی از بانوان خانهدار، میخها را به خانهها میبردند و سر فرصت آنها را صاف میکردند و تحویل کارخانه میدادند.
از اتاق شور تا شلاقزنی
بدنیست از کارهایی که در کارخانههای قالیشویی جوادیه انجام میشد و مراحلی که یک قالی طی میکرد تا نونوار شود بگوییم؛ کارخانه بخشهای مختلف داشت که در هر بخشی یک کار انجام میشد.
چون اغلب قالیها نو بودند و پشت قالی زائدههایی داشت قبل از همه چیز، با چراغ کورهای مخصوص اینها را میسوزاندند تا صاف شود، بعد از آن قالی برای شور میرفت. سالن «شور» سرتاسرش بهصورت ۲ طرفه آب لولهکشی شده بود و کارگرها ۲ طرفه کار میکردند. برای هر قالی ۲ شیر آب بود. قالی را با کلر میشستند تا رنگش مخلوط نشود. ۴ یا ۵ تا قالی را با هم داخل ماشین آبگیری میانداختند و ماشین «شلاقزنی» آب قالی را میگرفت. یک ساعت طول میکشید تا آب قالیها گرفته شود.
قصه قالیشوییها به سر رسید
فراموش نکنیم زمستانها قالی را به گرمخانه میبردند که ۶ _۷ ساعت طول میکشید تا یک قالی درست و درمان خشک شود. بعد از اینکه قالیها خشک میشدند آنها را برای دارکشی به طبقه دوم میبردند و در همین جا بود که کجیهای قالی را درمیآوردند، چون قالی دستبافت وقت شستن گاهی کج میشد، آن را آنقدر میکشیدند تا مجدداً صاف و یکدست شود. اگر وقت شستوشو پرز قالی بالا میآمد در سالن پرداخت مثل آینه تمیزش میکردند.
کارگران در سالن پرداخت به داد قالیهایی میرسیدند که قضا بلا سرشان آمده بود مثلاً ریشهای کنده شده یا احیاناً دچار پارگی شده بودرا رفع و رفو میکردند و قسمت رنگآمیزی هم لکههای قالی را میگرفت. به مرور زمان که محله جوادیه شلوغ و پر جمعیت شد، کارخانههای قالیشویی هم از عزلت درآمدند و در محاصره خانهها قرار گرفتند و بالاخره سالها قبل شهرداری با طرح انتقال مشاغل مزاحم به خارج از شهر، نسخه این کارخانهها را پیچید و قصه کارخانههای قالیشویی هم با کوچشان به چرمشهر ورامین به پایان رسید.
منبع: همشهری آنلاین